عباس افندی به هنگام مرگ فرزند پسر نداشت و با آنکه غصن اکبر (محمد علی افندی زنده بود، وی با نوشتن الواح وصایای خود برای رهبری و ریاست بهائیان قرار تازه ای نهاد و سلسله ولایت امرالله را تاسیس نمود. بنا بر مضامین الواح وصایا ولی امرها 24 نفر بوده و هر یک پس از دیگری خواهند آمد و هریک باید جانشین خود را تعیین نماید و ایشان روشن کننده آثار بهائی و مرجع مطاع همگانی و رئیس دائمی مجلس بیت العدل هستند. بر اساس همین نوشته، اولین ولی امر نوه دختری سرکار آقا یعنی شوقی افندی می باشد و پس از او سلسله اولیاء امر در نسل فرزند ذکور و بکر او خواهد بود (صفحه 45 و 46 کتاب مفاوضات راجع به 24 نفر – صفحه 11 تا 16 کتاب الواح وصایا و صفحه 66 کتاب نظر اجمالی(.
شوقی افندی پسر میرزا هادی افنان دختر زاده عباس به شمار می رفت و در ایام حیات جدش در دانشگاه آمریکائی بیروت و آکسفورد لندن به مطالعه و تحصیل پرداخت. پس از مرگ عبدالبهاء، شوقی به یاری مادرش به ریاست رسید اما گروهی او را نپذیرفتند و برخی از مبلغین و بزرگان بهائی همچون عبد الحسین آیتی (آواره) و صبحی کاتب عبدالبهاء و میرزا حسن نیکو و غیره از عقائد بهائی به دامان پاک اسلام برگشتند. و چون شوقی آنان را به باد فحش و بد گوئی گرفت، آنها هم با نوشتن کتاب هائی چون کشف الحیل و خاطرات صبحی مهتدی و فلسفه نیکو سوابق زشت و ناپسند ایام کودکی و جوانی شوقی را افشا کردند.گروهی دیگر از بهائیان الواح وصایا را نامعتبر دانسته “میرزا احمد سهراب” کاتب عبد البهاء و شوهر خاله شوقی را که از خویشان نزدیک شوقی بود به پیشوائی برداشتند و نام “سهرابی” بر خود نهاده کاروان خاور و باختر را تشکیل دادند. شوقی افندی در ایام ریاست خود به تقلید از اروپائیان به بهائیت صورت تشکیلات حزبی داد و محافل منتخب محلی و ملی به وجود آورد. و در برخی کشورها آنها را به عنوان محافل مذهبی و یا شرکت های تجاری به ثبت داد (قرن بدیع جلد 4 صفحه 41) روحیه ماکسول همسر شوقی در کتاب گوهر یکتا صفحه 384 در این باره می نویسد:
” میل مبارک آن است که محفل را به اسم جمعیت دینی و اگر نشد به عنوان هیئتی تجاری تسجیل نمائید. ” به سبب همین تشکیلات اداری حزبی است که تا کنون بهائیت توانسته ماندگار شود. در ضمن هر کس مخالف میل شوقی کار می کرد ابتداء از این تشکیلات اخراج (طرد اداری) و سپس اگر مخالفت ادامه پیدا می کرد از جامعه بهائی بیرون می شد. (طرد روحانی) و بسیاری کسان گرفتار چنین مجازاتی شدند. در زمان حیات شوقی بود که حکومت یهودی اسرائیل در فلسطین روی کار آمد و به پاداش کوشش های بی شمار بهائیت در ایجاد چنین دولت بیگانه در قلب جامعه اسلامی این مسلک در آنجا رسمیت یافت و املاک و اموال ایشان تحت حمایت واقع و از مالیات و عوارض معاف گردید. (توقیعات مبارکه جلد 3 صفحه 115) شوقی به سال 1377ه. ق. برابر با سال 1336 ه. ش. در لندن به مرض آنفولانزا دچار شد و از دنیا رفت و همان جا مدفون است. آثار شوقی عبارت است از: ترجمه تاریخ نبیل به انگلیسی – قرن بدیع 4 جلد – توقیعات مبارکه 3 جلد فارسی – دور بهائی.
بر خلاف پیش بینی و پیشگوئی عباس افندی، شوقی عقیم بود و فرزندی نداشت و حتی جانشینی هم معین ننمود در نتیجه پس از مرگش کشمکش شدیدی میان بهائیان در گیر شد.بسیاری از بهائیان به ریاست معنوی زن آمریکائی شوقی به نام روحیه ماکسول (به لقب حضرت حرم) و ریاست ظاهری ایادیان امر الله (کارگزاران و خادمین پیشوایان بهائی لقب ایادی امر الله دارند.) باب ولایت امر را تا ابد مسدود دانستند. 6 سال پس از مرگ شوقی در لندن با عجله تمام کنفرانسی شامل رؤسای بهائی هر محل تشکیل دادند و در آن اجتماع 9 نفر اعضاء مجلس بیت العدل را انتخاب نمودند.این گروه چند نفره هر پنج سال یک بار تجدید انتخاب می شوند و بر بهائیان حکومت کرده و فرمان می دهند و فرمان آنها همچون فرمان یک رهبر معصوم برای بهاییان واجب الاطاعت است.
دسته دیگری از پیروان شوقی بیت العدل را بی اعتبار و ساختگی دانستند (به علت اینکه باید رئیس دائمی و عضو ممتاز آن ولی امر الله باشد) و رئیس هیئت بین المللی ایادی به نام “چارلز میسن ریمی” را جانشین شوقی و ولی ثانی امر خواندند و طرفداران ایشان را “ریمی” می نامند.بعد از مرگ میسن ریمی یک نفر فرانسوی به نام ژوئل باری مارنجلا جانشین وی شده است. در همین زمان جوانی از بهائیان خراسان در سرزمین اندونزی برخاست و مدعی شد که موعود کتاب اقدس و صاحب آئین تازه است. وی جمشید معانی (ملقب به سماء الله) نام دارد. طرفداران جمشید معانی را “سمائی” می نامند.