س – از چه سلسله هستی ج – از سلسله شاه نعمت الله ولی س – به کی سر سپردهای ج – پیش حاجی میرزا کوچک شیرازی س – چند وقت است داخل سلسله شاه نعمت الله شدهای ج – بیست سال است س – در این مدت بیست و دو سال مجاهده کردهای یا بر همین منوال باقی هستی ج – مجاهده نکردهام و نخواهم کرد و بر همین صراط مستقیم هستم س – چند سال است در طهران هستی ج – سه سال و نیم میشود س – آقا میرزا کوچک
مرحوم که غروب کرد بعد از او یکی دست ارادت دادهای ج – بعد از او با میرزا کاظم طاوس س – او هم که غروب کرده ج – بلی بعد از او متوقف و هنوز دست ارادت به کسی ندادهام س – در این عالم امکان سیر و سیاحتی هم کردهای ج – بلی س – تازه چه دیدهای ج – تازهای که قابل ذکر باشد ندیدهام س – از ظهور حسینی چه میشنوی ج – ابدا با این حضرات معاشرت نکردهام و نخواهم کرد س – چرا معاشرت نمیکنی مگر این شعر از خاطرت رفته به چشم گیر و حقارت نظر به خلق مکن – که مردمان خدا ممکناند در او باش ج – طالب مردمان حق هستیم ولی هنوز کسی مرا جذب نکرده س – شما این سلسله بابیه را که سیر کردهاید خوب میدانید یا بد ج – من خوبی از اینها ندیدهام به این واسطه که این طایفه با دراویش بد هستند س – کسانی که با دراویش بد هستند باطل و بیمعنی میباشند یا خیر ج – بلی باطل و بیمعنی هستند س – کسانی که بر باطلاند و ادعای حقانیت میکنند مثل میرزا حسین علی بها که در حق خودش ظهور حسینی قائل است تو کافرش میدانی و شایسته لعن یا مسلمان و شایسته مدح ج – من کافرش میدانم س – پس لعن در حق کافر واجب است ج – بلی لعن در حق او واجب است بر بیانش و خودش و میرزا علی محمد شیرازی که ادعای ظهور قائمی کرد و بر میرزا حسین علی که ادعای ظهور حسینی میکند لعنت خدا و نفرین رسول باشد