جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

سؤال و جواب با میرزا ابوالفضل گلپایگانی

زمان مطالعه: 4 دقیقه

س – پدر شما کی است ج – میرزا محمد رضای مجتهد س – شما تحصیل کرده‏اید یا خیر ج – بلی حکمت و کلام را دیده‏ام فقه و اصول را خوانده‏ام در اصفهان تحصیل می‏کردم س – مدت مکث شما در اصفهان چقدر بوده ج – تقریبا سه سال س – چند وقت است که در طهران می‏باشی

ج – در اول ماه مبارک 1290 وارد دارالخلافه شده‏ام س – باعث آمدن شما به طهران چه بود ج – بعضی تعدیت در گلپایگان احتشام الملک کرده بود آمدیم در طهران که مطالبه طلبی که از او داشتیم بکنم س – از گلپایگان یک سر به طهران آمدید یا به اصفهان رفتید از آنجا به طهران آمدید ج – از گلپایگان یک سر به طهران آمدم س – عیال دارید ج – خیر س – در این مدت ده سال که در طهران هستید چه کسب داشتید ج – تقریبا سه سال در مدرسه حکیم هاشم که معروف به مدرسه مادرشاه باشد تحصیل می‏کردم و به نوع طلبگی امرم می‏گذشت بعد از آن آقا محمد هادی نامی صحاف از طایفه بابیه از اصفهان آمده بود به عکا برود با بنده آشنائی پیدا نمود بنده را به دین بابیه دعوت کرد به توسط او با بعضی از علماء و فضلاء طایفه بابیه گفتگو کردم در این اثنا بنده را حضرت والا احضار فرمودند و این احضار در نود و سه واقع شد چون یکی از این طایفه به غرض در حق بنده شهادت داد امر مشتبه شد بنده را حکم به حبس فرمودند شش ماه حسب الامر اعلی حضرت اقدس شهریاری مهبوس بودم با یازده نفر دیگر بعضی مقر بودند و بعضی منکر پس از شش ماه به مرحمتی قبله عالم مرخص شدم بعد از مرخصی به واسطه اینکه اهل اسلام و آشنایان سابق از معاشرت بنده اجتناب داشتند ناچار با بعضی از طایفه بابیه معاشر بودم تاکنون که به همان حالت باقی هستم س – در این مدت که با اینها معاشر بودید چه حرف تازه‏ای زدند که شما را در تردید انداختند ج – حرف تازه‏ی اینها مشهور است آنچه دادند گفتگو بوده است با اینها کرده‏ام آنها حرفی که می‏زنند می‏گوینند قائم موعود ظهور کرده و او میرزا علی محمد شیرازی است در تبریز کشته شد و من به ادله و براهین رد می‏کردم و می‏گفتم که قائم موعود محمد ابن حسن است که پیغمبر ما به ما خبر داده است چه دخلی به میرزا علی محمد شیرازی دارد که بیاید همچو دعوی کند س – آنها چه دلیلی بر رد قول شما اقامه کرده‏اند ج – آنها می‏گفتند همچنان که حضرت امیرالمؤمنین می‏فرمود من عیسی و موسی و حضرت یحیی هستم این هم آمد و گفت من محمد ابن حسن هستم و در کتابش هم نوشته است س – حضرت که می‏فرمود من عیسی و موسی و حضرت یحیی هستم بر صدق قول خود معجزات آنها را ظاهر می‏کرد از قبیل مرده زنده کردن و انداختن بیل و مار شدن آنها چو جواب می‏دادند و چه می‏کردند ج – آنها جواب می‏دادند که اولا حجة اعظم کتاب است ثانیا او هم دارای

این معجزات بود س – کی دید ج – بنده نه میرزا علی محمد را دیدم و نه عکا رفته‏ام که میرزا حسین علی را ببینم تشخیص این مطلب موقوف به فرمان دولت است س – شما در این مدت به عقاید شریعت محمدی ص باقی بودید یا خیر ج – تاکنون که باقی هستم س – یکی از عقاید متشرعین این است که اگر کسی بیاید بر ضد شریعت یا بر طبق شریعت دعوی بکند و نتواند او را به دلایل و برهان و خرق عادت و کشف کرامت بر همه کس معلوم بدارد همچو کسی کافر است ج – بدون گفتگو این حرف صحیح است س – بر شما که در این مدت به اقرار خودت حقیت اینها معلوم نشده چگونه معاشر بودی و حال آن که معاشر بودن با اینها به قانون شرع ما حرام است ج – در صورت ابحاء بود معاشرت با اینها س – بطلان اینها را در این مدت فهمیدید تا تردید دارید ج – تردیدی ندارم ولی اگر روبروی اینها بخواهید این کلمه را بگویم به حکم تقیه نخواهم گفت س – آنچه بر خودت معلوم شده از قرار این تقریری که می‏کنی پس اینها باطل‏اند تو به چه جهت پیروی کرده معاشرت می‏نمائی ج – بلی عرض کردم اصل معاشرت بنده از راه ابحاء بوده برای حفظ نفس که ناچار یک طلبه فقیر با دو طایفه بزرگ نمی‏تواند معاندت کرد س – اگر تو تبری کنی و داخل در اثنا عشری باشی و از بابیه کناره کنی البته در پناه خواهی بود و بیشتر از اذیت محفوظ می‏شوی ج – معلوم است در صورت اطمینان به آنچه فرمودید عن صمیم قلب تبری خواهم کرد س – در اینجا کسی نیست و حال اینکه این استنطاق سند خواهد شد اگر قلبا داخل نیستی تبری می‏کنی ج – خدا لعنت کند رئیس و مرئوس اینها را همان است که عرض کرده‏ام در صورت اطمینان س – اگر فی الحقیقه این گفتگو را از روی تقیه می‏کنی و مذهب بابی داری نترس و بگو زیرا که از این بابت شما را نخواهند کشت و ممکن است یک حدی را برای شما قرار بدهند مثل سایر ملل که هر یک یک محله دارند در آنجا ساکن باشید و کسی هم به کار شما کاری نداشته باشد ج – چون وثوق به عدالت دولت دارم بدون تقیه عرض کردم تکلیف دولت با دیگران دخلی به بنده ندارد.

محل امضای میرزا ابوالفضل گلپایگانی پسر حاجی محمد رضا مجتهد