س – پسر کی هستی ج – حاجی محمد باقر س – کجائی هستی ج – قمی س – چند مدت است که به طهران آمدهای ج – پنج ماه است س – خیال ماندن داشتی یا خیر ج – مقصود از گذشتن معاش بود اگر میگذشت میماندیم اگر نمیگذشت نمیماندیم س – برای چه شما را آوردند اینجا ج – تا غروب روز اول که آوردند نمیدانستم بعد ذکری شد دیدم مشتبه است س – چه ذکری شد ج – ذکری شد که مرا به اسم بابی بودن آوردهاند س – مگر شما از این سلسله نیستید ج – خیر س – چطور میشود که شما را بیجهت بیاورند سببی باید داشته باشد ج – دشمن خلافی از ما ندیده خواست ما را بدنام کند به این اسم کرد س – دشمن شما کی بود ج – نمیشناسم س – پس به چه جهت این خیال را میکنی ج – از این قرار که بشر هم دوست دارد و هم دشمن س – جای که به بنای اتهام بود ممکن
بود به نحو دیگر اتهام کند ج – ممکنشان نبود س – همین حرفی را که تو میزنی که به نوع دیگر ممکن نبود که اتهام بزنند همین دلیل در حق تو ما را به شک میاندازد چطور رفع اتهام از خود میکنی ج – من که نمیدانم چطور بکنم هر چه شما بگوئید من همان را بکنم اگر مقصود لعن کردن است که من بکنم به هر کس که میگوئید س – اگر چه گمان نمیکنم که تو ندانی ولی مطلب بابیه را به تو که بگویم که میرزا علی محمد شیرازی رفت به مکه آنجا اظهار کرد که من حضرت قائم هستم بعد از هفت سال در تبریز او را کشتند بعد میرزا حسین علی بهاء از بغداد رفت بادرنه اظهار کرد که من همان حسینی هستم که در کربلا شهید شد حال تو مثل حضرات بابیه به این دو نفر اقرار داری و دعوی آنها را قبول میکنی یا خیر ج – تفصیلی را که ما بشنویم چه قسم میتوانیم بگوئیم حق است یا باطل ارمنی از هزار و سیصد سال قبل تا به حال به او میگویند که دین اسلام حق است هنوز قبول نکرده من چه نوع این مطلب را قبول کنم س – ارمنی اگر تصدیق نکرده ما را هم قبول ندارد و به قول تو هزار و سیصد سال است میشنود و تو اگر سابقه نداشتی چطور به محض شنیدن ساکت شدی و مردد گشتی ج – مطلبی که در دستگاه دولت ذکرش بشود البته نباید انکار کرد س – تو میگوئی که من سابقه نداشتم پس از کجا میدانی ذکر این مسئله در دولت شده و دستگاه دولت کشیده ج – استنطاق دلیلش س – ما کسانی از تو عاقلتر داریم و دیدهایم که به واسطه آن علاماتی که از برای ظهور حضرت نوشتهاند با اینکه ندیدهاند همین قدر که رجوع به عقل خودشان میکنند این طایفه را لعن مینمایند تو یا باشعوری و یا بیشعور اگر نمیفهمی باید متابعت قول علما را نمائی و اگر عاقلی باید دلیلی بخواهی از این انکار تو معلوم میشود که تو از این سلسله هستی ج – بنده بیشعورم س – پس باید متابعت قول علما را بکنی چنانچه آنها به این طایفه لعن میکنند تو هم لعن بکنی ج – بنده را مهلت بدهید س – تا چند روز ج – تا میرزا حسن شیرازی را ملاقات کنم
محل امضای مرتضی قالب تراش