س – پسر کسی هستی ج – محمد حسین کاشی س – ساکن کجا هستی ج – شش سال است ساکن طهران س – چه کسب داری ج – قهوچی هستم دکانم درب خانه حاجی ملاعلی است س – عیال داری ج – نه زن دارم نه بچه در این شهر همشیره زاده دارم س – با چه نمره اشخاص راه میروی و مراوده داری ج – هر کس که داخل قهوه خانه من شده باشد با او مراوده دارم مدتی هم درویش بودهام هر کس سلام میکند جواب میدهم رد میشوم س – چند وقت است داخل سلسلهی بابیه شدهای ج – یک وقت که درویش بودم درویش باقری بود به من گفت اگر راه حق میخواهی به این راه داخل شو من گفتم حق آثاری دارد اگر معجزه کرامتی داری بنما گفت من ندارم دیگری دارد ادعا میکند من هم جواب دادم که هر وقت مرا جذب کرد اطاعت میکنم س – حالا تو را جذب کرده است ج – خیر س – اگر جذبت نکند پس تو هم داخل در اینها نیستی ج – خیر نیستم س – به چه دلیل میگوئی نیستم ج – اگر شخص حرفی را بشنود و گوش دهد که بداند حق است یا باطل داخل آنهاست س – ما اگر داخل شریعة رسول الله باشیم باید به اقوال و افعال و اعمال آنها رفتار کنیم و پیغمبر ما به ما خبر داده به موجب اخباری که در دست ما هست که بعد از من دوازده نفر فرزندان من جانشین من میباشند و آخر آنها مهدی قائم است و بعد از آنکه ظهور کرد آن وقت رجعت را از سر میگیرد و میرزا حسین علی بها حرفش این است که رجعت حسینی کرده و حال آن که حضرت قائم ظهور نکرده و هر کس داخل شریعت پیغمبر باشد همچو کسی را
که قبل از ظهور حضرت قائم ادعای حسینی بکند کافر مطلق میدانند شما او را کافر میدانید یا خیر ج – هر کس خلاف قول رسول خدا ادعا بکند من او را کافر میدانم س – از وقتی که این حرف را شنیدی که چرا دنبال حق نمیروی هیچ رفتی ج – هر دفعه که چند نفرشان را دیدم سؤال و جوابی کردم دیگر دنبالشان نرفتم س – تو یقین بر بطلان او داری یا شک بر بطلان او داری ج – من او را ندیدهام که شک بر بطلان او داشته باشم س – چیز تازه که آنها میگویند چیست که ما نشنیدهایم ج – آنها هم میگویند دروغ نگوئید زنا نکنید اگر بیش از این چیزی میشنیدم دنبال نمیکردم و قدم نمیزدم بیش از این چیزی نشنیدهام س – آنها نمیگویند آخر ما امام هستیم قطب هستیم در سؤال و جوابی که میکنند ج – آنها میگویند ما نداریم ما نیستیم او دارد ولی درویش باقر میگفت قطب است س – کشف و کراماتی که خودش دیده بود چیست ج – او به من گفت من که منکر نبودم که کشف و کرامتی بکند تو که منکر هستی برو تا به جهت تو کشف و کرامات کند س – این سلسله را خوب میدانی یا بد یا مردد هستی ج – نه بدی آنها بر من معلوم شده است نه خوبی آنها
تذییل
آنچه را مؤلف در مدت معاشرت و محرمیت و ریاست تبلیغیه اطلاع یافته بیشتر محبوسان به وسیلهی لعن صریح از حبس نجات یافتند و آنها هم که لعن نکردند پس از نجات از زندان هر کدام به طریقی متدرجا بر بطلان امر آگاه شده کنار کشیدند حتی سید علی اکبر معروف به حاج سید مهدی که به قلم بهاء ملقب به اسم الله المهدی شده بود بعد از فوت بهاء برگشت با نهایت خصومت حتی جزوهئی که در رد میرزا عباس و مفاسد او نوشته به خط خودش نزد مؤلف موجود است چون آن را برای مرحوم مؤدب السلطان مدیر چهره نما فرستاده بود که در روزنامه درج شود و آن مرحوم نزد بنده فرستاد که به صورت کتاب منتشر کنم ولی من دیدم اسم بهاء را حسب العاده خیلی محترم بلکه به صورت کفر آمیز نوشته مانند (جمال قدم، طلعت احدیه و غیره) و تنها حملهاش متوجه عباس شده صلاح ندیدم به صورت کتاب انتشار دهم تنها از آن محبوسین کسی که بر این امر ثابت ماند همان ملاعلی اکبر شهمیرزادی (ایادی) بود آن هم جهتش این بود که در این کمپانی دین سازی شریک بود و استفادهی مادی داشت دیگر شرح حال داماد و دختران و دامادها و اسباط و احفاد او بماند برای موقع مناسب (آیتی)