جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دو ماه روزگار من بدین گونه گذشت…

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

… اگر بخواهم مو به مو برای شما بگویم این گروهی که برای فریب مردمان و ساده دلان نیرنگها می زنند و سخنهای ساختگی می گویند چگونه با من رفتار کردند، سرگردان خواهید شد و شاید باور نکنید. نمی خواهم گزارش خود را چنانکه در ()کتاب صبحی() در این باره نوشته ام دراز و گسترده بنویسم، ولی نمی توانم هم [طوری از سر آن] بگذرم، که شما ندانید این گروه با من چه کردند:

نه جایی داشتم که در آن آسایش کنم نه نانی که شکم گرسنه را سیر کنم نه جامه ای که از سرما و گرما خود را نگاه دارم و نه کنجی که اینها را نبینم و زخم زبانشان را نشنوم. با همه ی اینها، نیرویی در من بود که شکست نخوردم و خود را نفله نکردم….»