از همه این وقایع مهمتر دستور حمله حاج محمد رحیم خان به خانه حاج ابوجعفر بود که خواست از مرکز قدرت طرف دماغ سوزی کرده باشد چنان تعصبات تحریک شده بود که هنوز حرف حاج محمد رحیم خان تمام نشده سیل جمعیت روی بخانه ابوجعفر حرکت کرد. بقسمی که چون خود حاج محمد خان رحیم خان بر اثر تذکار حاج محمد خان خواست مردم را منصرف کند دیگر حریف نشد.
حاج محمد خان از محضر برادر برخاست تعظیم کرد که بیرون بیاید حاج محمد رحیم علت را پرسید؟ گفت در اینجا یک مشکل شرعی برای بنده پیش آمده است فکر کردم در میان ازدحام عوام اگر چندین
خون بیگناه ریخته شود مظلمه آن بگردن چه کسی خواهد بود؟
این سخن در حاج محمد خان بسیار مؤثر واقع شد با پای برهنه بیرون آمد که مردم را منصرف کند دیگر کار از کار گذشته بود.
این اندازه را مینگاریم که عوام طرفین و دوستان متظاهر هر دو جانب که راه غلو در تعصب میپیمودند در ایجاد حوادث ناهنجار سهمی بسیار بسزایی داشتند و از این طبقه و دسته بیشتر مأمورین محلی دولت در آتش افروزی بین این دو طائفه سهیم بلکه محرک و موثر واقعی بودهاند. زیرا زمامداران که صلاح و رفاه خود را در القاء فتنه و فساد میان مردم میدانستند و ایران از این رهگذر بلاها کشیده و رنجها دیده که با کمال تأسف باید گفت هنوز هم آثار آن در اغلب نقاط ایران مشهود است.
بهر حال نتیجه آن شد که جماعتی بخانه حاج ابوجعفر ریختند و بدو توهین کردند همین عوام منشأ یک فتنه چهل ساله بنام (جنگ شیخی و بالاسری) در کرمان گردید.