جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دزد بگیر

زمان مطالعه: 6 دقیقه

در ایقان نوشته است در حدیث است للقائم اربع سنه من اربع نبی سنه من موسی سنه من عیسی و سنه من یوسف و سنه من محمد ص و هر یک از سنت پیغمبران را ذکر نموده است تا می‏رسد به سنت از محمد (ص) نوشته است «اما السنه من محمد فانه یاتی باثار مثل القرآن یعنی صاحب

الامر چند طریقه از چند پیغمبر را دارا می‏باشد اما آنچه که از محمد ص دارا هست اینکه آثاری مثل قرآن را با خود می‏آورد مصنف گوید در هیچ کتابی این عبارت وجود ندارد و نسبت این عبارت به معصوم افتراء محض و محض افترا است و کذب محض و محض کذب است هرگز چنین عبارتی در هیچ حدیثی ذکر نشده که آثار مثل قرآن کسی می‏آورد هر کس بنویسد با خدا جنگ کرده است.

زیرا که فرموده لا یأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا»

باری یک باب مخصوص مشتمل است به اینکه صاحب الامر دارای چند سنت و چند علامت و چند شباهت از چند پیغمبر می‏باشد در آن باب چند حدیث در کتابهای بحارالانوار و اکمال‏الدین شیخ صدوق علیه‏الرحمه مرقوم داشته‏اند یک یک را به عرض عالی می‏رسانم یکی در صفحه پنجاه و هفت در سطر دهم کتاب جلد سیزدم بحار چاپ مرحوم محمدحسن امیر الضرب که از روی خط خود مرحوم مجلسی تصحیح شده «اما السنه من محمد فالقیام بسیرته و تبیین آثاره یعنی سنت صاحب‏الامر از محمد این است که طریقه و سیرت پیغمبر را اقامه می‏کند و آثار پیغمبر را ظاهر می‏سازد و در صفحه 56 هفت سطر به آخر مانده این حدیث است.

فی صاحب هذا الامر سنه من اربع نبی سنه

من موسی سنه من عیسی و سنه من یوسف و سنه من محمد ص اما السنه من موسی فخائف یترقب و اما من یوسف فالسجن و اما من عیسی فیقال انه مات و لم یمت و اما من محمد فالسیف و در همان صفحه پنج سطر به آخر مانده در روایت از سعید بن جبیر آن‏قدر جلالت قدر داشت که مثل گوسفند سر او را بریدند که تبری از امیرالمؤمنین بجوید نجست از امام زین‏العابدین روایت می‏کند (اول) فی القائم منا سنن من سنن الانبیاء سنه من آدم و سنه من نوح و سنه من ابراهیم و سنه من موسی و سنه من ایوب و سنه من محمد ص و اما من آدم و نوح فطول العمر و اما من ابراهیم فخفاء الولاده و اعتزال الناس منه و اما من موسی فالخوف و الغیبه و اما من عیسی فاختلاف الناس فیه و اما من ایوب فالفرج بعد البلوی و اما من محمد ص فالخروج بالسیف «2» فی القائم السنه من نوح و هو طول العمر

در صفحه پنجاه و هفت در سطر دوم محمد بن مسلم که در اول طبقه از آن هیجده نفر از اصحاب حدیث است که به اجماع شیعه هر روایت که یکی از آن اشخاص در سلسله آن واقع شود صحیح است که سید بحرالعلوم فرموده

است (اربعة منهم من الاوتاد) یعنی چهار نفر از آنها از جمله اوتادند از حضرت امام محمد باقر روایت کرده است – (للقائم من آل محمد شبها من خمسه من الرسل یونس بن متی و یوسف بن یعقوب و عیسی و موسی و محمد اما شبهه من یونس فرجوعه من غیبة و هو شاب بعد کبر السن و اما شبهه من یوسف بن یعقوب فالغیبه من خاصة و عامة و اختفائه من اخوته و اشکال امره علی ابیه یعقوب مع قرب المسافه بینه و بین ابیه و اهله و شیعته و اما شبهه من موسی فدوام خوفه و طول غیبته و خفاء ولادته و تعنت شیعته من بعده بما لقوا من الاذی و الهوان الی اذن‏الله عزوجل فی ظهوره و نصره و ایده علی عدوه و اما شبهه من عیسی فاختلاف من اختلف فیه حتی قالت طائفة قتل و صلب و اما شبهه من جده المصطفی فخروجه بالسیف و قتله اعداء الله و اعداء رسوله و الجبارین و الطواغیت و انه ینصر بالرعب و السیف و انه لا ترد له رایه) – حاصل معنی این اخبار اما خبر اول ذکر شد و اما خبر دوم اینکه صاحب‏الامر خصلتی و سنتی از موسی دارد که زمانی خائف و منظر به سر برد و سنتی از عیسی دارد که در حق او گفتند مرده است و حال آنکه نمرده بود و از یوسف زندان و از محمد شمشیر و اما خبر سوم سنت صاحب‏الامر از آدم و نوح طول عمر و از ابراهیم مخفی‏بودن ولادت و گوشه‏گیری از مردم و از موسی پنهان‏شدن از مردم به واسطه خوف و از عیسی اختلاف مردم در حق او و از ایوب فرج بعد از شدت و از محمد پس آشکارشدن به شمشیر و اما روایت چهارم اینکه صاحب‏الامر شباهت دارا هست از پنج پیغمبر از یونس در اینکه بر می‏گردد به قوم خود از حالت غیبت در هیکل

جوانان بعد از پیرمردی و شباهت از یوسف اینکه حالت زندگانیش از برادران و پدر و خواص و اصحابش پنهان باشد و با وجود نزدیک بودن راه میان کنعان و مصر حالت او بر شیعیان و پدر و برادران مخفی و مشتبه شد و اما شباهت از موسی اینکه از خوف پنهان شود و پنهان‏شدن او طول می‏کشد و در حالت غیبتش پیروانش در رنج و زحمت و محنت‏اند و بعد از رجوعش خدای تعالی به او ظفر و نصرة می‏دهد و او را غالب می‏گرداند و اما شباهتش از عیسی اختلاف مردم است در حق او بعضی گویند مرده است بعضی گویند او را به دار زده‏اند بعضی گویند هیچ از مادر متولد نشده و اما شباهتش از جدش محمد ص اینکه به شمشیر خارج می‏شود و دشمنان خودش و دشمنان خدا را می‏کشد و همچنین دشمنان پیغمبر خدا و جباران و سرکشان و متکبران را می‏کشد و به رعب و نصرت و هیبت و ترسانیدن مردم او را خدا ظاهر می‏کند هیچ پرچمی از او، رد و شکست نمی‏بیند و ایضا در همان صفحه در سطر نهم ابوبصیر که از جمله چهار نفر از شش نفر که طبقه اول از هیجده نفر اصحاب حدیث است که اجماع شیعه بر صحت روایتشان قائم شده که اسم او لیث بختری است که در شأن ذی شأن ایشان بحرالعلوم فرمایند

و السته الاولی من الامجاد اربعه منهم الاوتاد از حضرت صادق روایت کرده است فی صحاب الامر سنة من موسی و سنة من عیسی و سنة من یوسف و سنة من محمد اما من موسی فخائف یترقب و اما من عیسی فیقال فیه ما قیل فی عیسی و اما من یوسف فالسجن و التقیة و اما من محمد فالقیام بسیرته و تبیین آثاره ثم یضع السیف علی عانقه ثمانیة اشهر) مصنف گوید

معنی حدیث نسبت به سنت باقی پیغمبران همان معنی است که ذکر شد و اما نسبت به سنت محمد مصطفی اینکه سیرت و طریقت آن حضرت را پایدار و آشکار می‏کند و آثار و احکام آن بزرگوار را ظاهر می‏کند سپس هشت ماه شمشیر را به شانه خود قرار می‏دهد باری این حدیث عینا همان حدیث است که میرزا حسین‏علی در ایقان نوشته است سایر احادیث را که می‏فرماید در طول عمر مثال آدم و نوح و در اینکه مدتی غائب می‏شود و در هیکل جوانان بعد از پیری ظاهر می‏شود مثل یونس است اصلا ذکر نکرده است و این حدیث را که ذکر کرده است آنچه سیرت محمد است تغییر داده در اصل حدیث نوشته است طریقت و احکام و سیرت محمد را پایدار می‏کند و شمشیر می‏کشد و دشمن را می‏کشد این آقا به عوض آن نوشته است.

آثار مثل آثار قرآن برای مردم می‏آورد خداوند روی دزد را سیاه می‏کند معنی آیه

»لو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین» همین که هر گاه حرف دروغی از جانب خود کسی بسازد و به خدا ببندد بر خدا واجب است که دست او را کوتاه کند پس از آن رگ و ریشه قلب او را قطع کند همین است که مشت دروغگو را باز می‏کند و روی او را سیاه می‏کند و او را در میان مردم رسوا می‏کند حال مشت او را به دست خودش باز کرده است.

مقصود از این است که کذب دروغ‏گو را واجب است خدا آشکار کند مثلا هر گاه دروغی را بر خدا ببندد بر خدا واجب است که دلیل واضحی بر کذب

آن بیان فرماید ایضا در وسط همان صفحه نقل می‏کند حدیثی طویل که بعض فقرات آن این است که سدیر صیرفی گوید با جمعی خدمت حضرت صادق وارد شدیم دیدیم مثال زن بچه مرده ندبه و نوحه می‏کند و می‏گوید غائب‏ بودن تو ای آقای من روزگار ما را سیاه و شب و روز و خواب و آرام ما را گرفته است در وقت خواب محل خواب مرا تنگ کرده و استراحت مرا اسیر کرد، ای سید من غیبت تو مصیبت مرا به اندوه ابدی مبتلا گردانیده باری فقرات چند در مقام اظهار حزن و اندوه می‏فرمودند سدیر گوید خیال کردم که شاید مصیبت تازه به آن بزرگوار عارض شده است که آن‏قدر اشک به دامن می‏ریزد تا اینکه معلوم شد که به جهت مصیبت طول زمان غیبت صاحب‏الزمان که بعد از این واقع می‏شود بوده و در آخر حدیث می‏فرماید «قدر مولد تقدیر مولد موسی و قدر غیبه تقدیر غیبه عیسی و قدر ابطاء ابطاء تقدیر نوح و جعل من بعد ذلک عمر عبد الصالح اعنی الخضر دلیلا علی عمره یعنی مقدر شده است عمر حضرت صاحب به مقدار عمر حضرت نوح و قرار داده شده است عمر بنده صالح اعنی خضر دلیل بر عمر آن حضرت و در صفحه پنجاه و هشت سه سطر به آخر مانده ابوبصیر که توصیف آن بزرگوار را به عرض عالی رسانیدم از حضرت صادق روایت می‏کنند «ان فی صاحب هذا الامر سننا من الانبیاء سنه من موسی و سنه من عیسی و سنه من یوسف و سنه

من محمد اما سنه من محمد فیهدی بهداه و یسیر بسیرته مصنف گوید سنن سایر انبیا را ذکر نکردیم چون به طریق مذکور در سایر اخبار می‏باشد محل شاهد سنت محمد ص است که صاحب ایقان دزدی کرده و تغلب نموده است که یاتی بآثار مثل القرآن

خاطر مهر مظاهر اخوان را مسبوق می‏دارد که این عبارت در هیچ کتابی نمی‏باشد