در ایقان نوشته است در حدیث است للقائم اربع سنه من اربع نبی سنه من موسی سنه من عیسی و سنه من یوسف و سنه من محمد ص و هر یک از سنت پیغمبران را ذکر نموده است تا میرسد به سنت از محمد (ص) نوشته است «اما السنه من محمد فانه یاتی باثار مثل القرآن یعنی صاحب
الامر چند طریقه از چند پیغمبر را دارا میباشد اما آنچه که از محمد ص دارا هست اینکه آثاری مثل قرآن را با خود میآورد مصنف گوید در هیچ کتابی این عبارت وجود ندارد و نسبت این عبارت به معصوم افتراء محض و محض افترا است و کذب محض و محض کذب است هرگز چنین عبارتی در هیچ حدیثی ذکر نشده که آثار مثل قرآن کسی میآورد هر کس بنویسد با خدا جنگ کرده است.
زیرا که فرموده لا یأتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا»
باری یک باب مخصوص مشتمل است به اینکه صاحب الامر دارای چند سنت و چند علامت و چند شباهت از چند پیغمبر میباشد در آن باب چند حدیث در کتابهای بحارالانوار و اکمالالدین شیخ صدوق علیهالرحمه مرقوم داشتهاند یک یک را به عرض عالی میرسانم یکی در صفحه پنجاه و هفت در سطر دهم کتاب جلد سیزدم بحار چاپ مرحوم محمدحسن امیر الضرب که از روی خط خود مرحوم مجلسی تصحیح شده «اما السنه من محمد فالقیام بسیرته و تبیین آثاره یعنی سنت صاحبالامر از محمد این است که طریقه و سیرت پیغمبر را اقامه میکند و آثار پیغمبر را ظاهر میسازد و در صفحه 56 هفت سطر به آخر مانده این حدیث است.
فی صاحب هذا الامر سنه من اربع نبی سنه
من موسی سنه من عیسی و سنه من یوسف و سنه من محمد ص اما السنه من موسی فخائف یترقب و اما من یوسف فالسجن و اما من عیسی فیقال انه مات و لم یمت و اما من محمد فالسیف و در همان صفحه پنج سطر به آخر مانده در روایت از سعید بن جبیر آنقدر جلالت قدر داشت که مثل گوسفند سر او را بریدند که تبری از امیرالمؤمنین بجوید نجست از امام زینالعابدین روایت میکند (اول) فی القائم منا سنن من سنن الانبیاء سنه من آدم و سنه من نوح و سنه من ابراهیم و سنه من موسی و سنه من ایوب و سنه من محمد ص و اما من آدم و نوح فطول العمر و اما من ابراهیم فخفاء الولاده و اعتزال الناس منه و اما من موسی فالخوف و الغیبه و اما من عیسی فاختلاف الناس فیه و اما من ایوب فالفرج بعد البلوی و اما من محمد ص فالخروج بالسیف «2» فی القائم السنه من نوح و هو طول العمر
در صفحه پنجاه و هفت در سطر دوم محمد بن مسلم که در اول طبقه از آن هیجده نفر از اصحاب حدیث است که به اجماع شیعه هر روایت که یکی از آن اشخاص در سلسله آن واقع شود صحیح است که سید بحرالعلوم فرموده
است (اربعة منهم من الاوتاد) یعنی چهار نفر از آنها از جمله اوتادند از حضرت امام محمد باقر روایت کرده است – (للقائم من آل محمد شبها من خمسه من الرسل یونس بن متی و یوسف بن یعقوب و عیسی و موسی و محمد اما شبهه من یونس فرجوعه من غیبة و هو شاب بعد کبر السن و اما شبهه من یوسف بن یعقوب فالغیبه من خاصة و عامة و اختفائه من اخوته و اشکال امره علی ابیه یعقوب مع قرب المسافه بینه و بین ابیه و اهله و شیعته و اما شبهه من موسی فدوام خوفه و طول غیبته و خفاء ولادته و تعنت شیعته من بعده بما لقوا من الاذی و الهوان الی اذنالله عزوجل فی ظهوره و نصره و ایده علی عدوه و اما شبهه من عیسی فاختلاف من اختلف فیه حتی قالت طائفة قتل و صلب و اما شبهه من جده المصطفی فخروجه بالسیف و قتله اعداء الله و اعداء رسوله و الجبارین و الطواغیت و انه ینصر بالرعب و السیف و انه لا ترد له رایه) – حاصل معنی این اخبار اما خبر اول ذکر شد و اما خبر دوم اینکه صاحبالامر خصلتی و سنتی از موسی دارد که زمانی خائف و منظر به سر برد و سنتی از عیسی دارد که در حق او گفتند مرده است و حال آنکه نمرده بود و از یوسف زندان و از محمد شمشیر و اما خبر سوم سنت صاحبالامر از آدم و نوح طول عمر و از ابراهیم مخفیبودن ولادت و گوشهگیری از مردم و از موسی پنهانشدن از مردم به واسطه خوف و از عیسی اختلاف مردم در حق او و از ایوب فرج بعد از شدت و از محمد پس آشکارشدن به شمشیر و اما روایت چهارم اینکه صاحبالامر شباهت دارا هست از پنج پیغمبر از یونس در اینکه بر میگردد به قوم خود از حالت غیبت در هیکل
جوانان بعد از پیرمردی و شباهت از یوسف اینکه حالت زندگانیش از برادران و پدر و خواص و اصحابش پنهان باشد و با وجود نزدیک بودن راه میان کنعان و مصر حالت او بر شیعیان و پدر و برادران مخفی و مشتبه شد و اما شباهت از موسی اینکه از خوف پنهان شود و پنهانشدن او طول میکشد و در حالت غیبتش پیروانش در رنج و زحمت و محنتاند و بعد از رجوعش خدای تعالی به او ظفر و نصرة میدهد و او را غالب میگرداند و اما شباهتش از عیسی اختلاف مردم است در حق او بعضی گویند مرده است بعضی گویند او را به دار زدهاند بعضی گویند هیچ از مادر متولد نشده و اما شباهتش از جدش محمد ص اینکه به شمشیر خارج میشود و دشمنان خودش و دشمنان خدا را میکشد و همچنین دشمنان پیغمبر خدا و جباران و سرکشان و متکبران را میکشد و به رعب و نصرت و هیبت و ترسانیدن مردم او را خدا ظاهر میکند هیچ پرچمی از او، رد و شکست نمیبیند و ایضا در همان صفحه در سطر نهم ابوبصیر که از جمله چهار نفر از شش نفر که طبقه اول از هیجده نفر اصحاب حدیث است که اجماع شیعه بر صحت روایتشان قائم شده که اسم او لیث بختری است که در شأن ذی شأن ایشان بحرالعلوم فرمایند
و السته الاولی من الامجاد اربعه منهم الاوتاد از حضرت صادق روایت کرده است فی صحاب الامر سنة من موسی و سنة من عیسی و سنة من یوسف و سنة من محمد اما من موسی فخائف یترقب و اما من عیسی فیقال فیه ما قیل فی عیسی و اما من یوسف فالسجن و التقیة و اما من محمد فالقیام بسیرته و تبیین آثاره ثم یضع السیف علی عانقه ثمانیة اشهر) مصنف گوید
معنی حدیث نسبت به سنت باقی پیغمبران همان معنی است که ذکر شد و اما نسبت به سنت محمد مصطفی اینکه سیرت و طریقت آن حضرت را پایدار و آشکار میکند و آثار و احکام آن بزرگوار را ظاهر میکند سپس هشت ماه شمشیر را به شانه خود قرار میدهد باری این حدیث عینا همان حدیث است که میرزا حسینعلی در ایقان نوشته است سایر احادیث را که میفرماید در طول عمر مثال آدم و نوح و در اینکه مدتی غائب میشود و در هیکل جوانان بعد از پیری ظاهر میشود مثل یونس است اصلا ذکر نکرده است و این حدیث را که ذکر کرده است آنچه سیرت محمد است تغییر داده در اصل حدیث نوشته است طریقت و احکام و سیرت محمد را پایدار میکند و شمشیر میکشد و دشمن را میکشد این آقا به عوض آن نوشته است.
آثار مثل آثار قرآن برای مردم میآورد خداوند روی دزد را سیاه میکند معنی آیه
»لو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین» همین که هر گاه حرف دروغی از جانب خود کسی بسازد و به خدا ببندد بر خدا واجب است که دست او را کوتاه کند پس از آن رگ و ریشه قلب او را قطع کند همین است که مشت دروغگو را باز میکند و روی او را سیاه میکند و او را در میان مردم رسوا میکند حال مشت او را به دست خودش باز کرده است.
مقصود از این است که کذب دروغگو را واجب است خدا آشکار کند مثلا هر گاه دروغی را بر خدا ببندد بر خدا واجب است که دلیل واضحی بر کذب
آن بیان فرماید ایضا در وسط همان صفحه نقل میکند حدیثی طویل که بعض فقرات آن این است که سدیر صیرفی گوید با جمعی خدمت حضرت صادق وارد شدیم دیدیم مثال زن بچه مرده ندبه و نوحه میکند و میگوید غائب بودن تو ای آقای من روزگار ما را سیاه و شب و روز و خواب و آرام ما را گرفته است در وقت خواب محل خواب مرا تنگ کرده و استراحت مرا اسیر کرد، ای سید من غیبت تو مصیبت مرا به اندوه ابدی مبتلا گردانیده باری فقرات چند در مقام اظهار حزن و اندوه میفرمودند سدیر گوید خیال کردم که شاید مصیبت تازه به آن بزرگوار عارض شده است که آنقدر اشک به دامن میریزد تا اینکه معلوم شد که به جهت مصیبت طول زمان غیبت صاحبالزمان که بعد از این واقع میشود بوده و در آخر حدیث میفرماید «قدر مولد تقدیر مولد موسی و قدر غیبه تقدیر غیبه عیسی و قدر ابطاء ابطاء تقدیر نوح و جعل من بعد ذلک عمر عبد الصالح اعنی الخضر دلیلا علی عمره یعنی مقدر شده است عمر حضرت صاحب به مقدار عمر حضرت نوح و قرار داده شده است عمر بنده صالح اعنی خضر دلیل بر عمر آن حضرت و در صفحه پنجاه و هشت سه سطر به آخر مانده ابوبصیر که توصیف آن بزرگوار را به عرض عالی رسانیدم از حضرت صادق روایت میکنند «ان فی صاحب هذا الامر سننا من الانبیاء سنه من موسی و سنه من عیسی و سنه من یوسف و سنه
من محمد اما سنه من محمد فیهدی بهداه و یسیر بسیرته مصنف گوید سنن سایر انبیا را ذکر نکردیم چون به طریق مذکور در سایر اخبار میباشد محل شاهد سنت محمد ص است که صاحب ایقان دزدی کرده و تغلب نموده است که یاتی بآثار مثل القرآن
خاطر مهر مظاهر اخوان را مسبوق میدارد که این عبارت در هیچ کتابی نمیباشد