حکمای محققین فرمودهاند که هرگاه معجزه را خداوند عالم بر شخص دروغگو ظاهر کند مخالف با قاعده لطف است و بیان آن این است که هر گاه خداوند عالم چنین قدرت و توانائی را به شخص کاذب داد لازم میآید اساس جمیع شرایع متزلزل شود و این قاعده را ابوالفضل دزدیده و در موردی که مدعی نبوت معجزه و خارق عادتی نداشته باشند هم استدلال کرده است و حال اینکه حکماء و متکلمین فرمودهاند هر گاه مدعی نبوت معجزه نداشته باشد چون مردم اعتناء به مقاله او نمیکنند بر خدا لازم نیاید رد آن را نماید اما نمیدانستند در زمان ما چنین اشخاص احمقی پیدا میشوند که بدون دلیل و برهان و معجزه قبول قول هر کس را مینمایند چون این مقدمه را دانستی بدان که دعوی هر نبوتی عقلا خارج از چهار شق نیست اول اینکه هم نبی سابق تصدیق بر حقیقت لاحق نموده و وعده ظهورش دهد و اساس و شالوده او را محکم کند و هم نبی لاحق به معجزات باهره و براهین ظاهره به مردم حجت را تمام کند شق دوم اینکه نبی لاحق اثبات نبوت خود را به طوری که ذکر شد نماید هر چند شرع سابق ساکت از شان آن باشد شق سوم اینکه نبوت سابقه به علائم قطعیه بوجه انطباق منحصر به فرد از حیث شکل
و صورت و سیرت و زمان و مکان و حسب و نسب مشخص کند نبوت را به آن شخص مقصود و منظور که سد ثغور جمیع احتمال او شود – چهارم اینکه نبی سابق ساکت از نفی و اثبات او بوده نبی لاحق هم خود از عهده اثبات نیاید قطعا مدعی نبوت را در فرض شق چهارم نباید پذیرفت.
توهم نشود که مصنف غرضش این است دعوی میرزا حسینعلی از قبیل شق چهارم است حاش لله بلکه شق پنجم است زیرا که نبی مکرم به ضرورت دین و نص اخبار متواتره و آیه قرآن نبی بعد و شریعت بعد و کتاب بعد از خودش که مشتمل بر شرع جدید باشد تکذیب کرده و مع ذلک چه قدر خوش کلمه بوده است که گوید (ایها الناس بم امنتم بمحمد من قبل) البته اطفال دبستان جواب میدهند که «آمنا بکتابه الذی لو اجتمعت الجن و الانس علی ان یاتوا بمثله لا یاتون بمثله و لو کان بعضهم لبعض ظهیرا و کذا بشق القمر و به اخبار غیبیه در قرآن که محل ذکرش تنگ است و به اینکه حضرت عیسی خبر داده است از آمدن آن حضرت