در صفحه ی شصت و یک «از کتاب فرائد خودش» در فرائد نوشته است (و قد حلف ابوجعفر انه یعنی صاحب الامر هو المضطر فی کتاب الله؛ امن یجیب المضطر اذا دعاه فیکشف السوء)
یعنی امام محمد باقر قسم خورده است که والله مضطر در قرآن که دعا میکند و دعای او مستجاب میشود همان صاحبالامر است مقصودش این است که میرزا علی محمد مفلوک صعلوک چون مضطر بوده است پس صاحبالزمان است مصنف گوید مثل مشهور (فلان را دیدی بهمان را ندیدی) چند سطر قبل از این عبارت در این روایت نوشته است عبدالاعلی حلبی گوید
یکون لصاحب الامر غیبة فی بعض هذه الشعاب ثم اومی بیده الی ذی طوی یعنی امام محمد باقر فرمود صاحبالامر در بعض از این درهای کوه غایب میشود پس اشاره به کوه ذی طوی نموده – مصنف گوید معنی کوه رضوی و ذو طوی را در دعای ندبه عرض کردم و ابوجعفر که در این مقام قسم میخورد قسم دیگر هم میخورد «لکانی انظر الیهم مصعدین من نجف الکوفه ثلث ماة و بضعه عشر رجلا قلوبهم زبر الحدید بعد از آن مینویسد ثم یرجع الی الکوفه فیبعث ثلثما و بضعه عشرة الی الاقالیم کلها
یعنی میبینم بالا میروند از نجف کوفه سیصد و سیزده نفر را که دلهاشان مثل پارچه ریخته شده از آهن است جبریل عن یمینه و میکائیل عن یساره – جبرئیل از طرف راست آن حضرت و میکائیل از طرف چپ آن حضرت است پس به کوفه برمیگردند و آن سیصد و سیزده نفر متفرق بکل اقالیم دنیا میشوند – مصنف گوید ابوالفضل گلپایگانی قسم حضرت امام محمد باقر را دروغ کرده است چون در فرائد نوشته در مقبره شیخ طبرسی این عده جمع شدند و به خون خودشان شهادت دادند پس این قسم را که ابوالفضل نوشته باید رفتن سیصد و سیزده نفر را که در زیر عبارت همین قسم است که به نجف میروند و از آنجا به عالم متفرق میشوند هم اعتراف کند و حال آنکه میگوید در مقبره شیخ طبرسی به خونشان شهادت دادند لازم میآید قسم آن حضرت دروغ باشد.