جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دزدی ابوالفضل گلپایگانی 04

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در صفحه ی شصت و یک «از کتاب فرائد خودش» در فرائد نوشته است (و قد حلف ابوجعفر انه یعنی صاحب الامر هو المضطر فی کتاب الله؛ امن یجیب المضطر اذا دعاه فیکشف السوء)

یعنی امام محمد باقر قسم خورده است که والله مضطر در قرآن که دعا می‏کند و دعای او مستجاب می‏شود همان صاحب‏الامر است مقصودش این است که میرزا علی محمد مفلوک صعلوک چون مضطر بوده است پس صاحب‏الزمان است مصنف گوید مثل مشهور (فلان را دیدی بهمان را ندیدی) چند سطر قبل از این عبارت در این روایت نوشته است عبدالاعلی حلبی گوید

یکون لصاحب الامر غیبة فی بعض هذه الشعاب ثم اومی بیده الی ذی طوی یعنی امام محمد باقر فرمود صاحب‏الامر در بعض از این درهای کوه غایب می‏شود پس اشاره به کوه ذی طوی نموده – مصنف گوید معنی کوه رضوی و ذو طوی را در دعای ندبه عرض کردم و ابوجعفر که در این مقام قسم می‏خورد قسم دیگر هم می‏خورد «لکانی انظر الیهم مصعدین من نجف الکوفه ثلث ماة و بضعه عشر رجلا قلوبهم زبر الحدید بعد از آن می‏نویسد ثم یرجع الی الکوفه فیبعث ثلثما و بضعه عشرة الی الاقالیم کلها

یعنی می‏بینم بالا می‏روند از نجف کوفه سیصد و سیزده نفر را که دلهاشان مثل پارچه ریخته شده از آهن است جبریل عن یمینه و میکائیل عن یساره – جبرئیل از طرف راست آن حضرت و میکائیل از طرف چپ آن حضرت است پس به کوفه برمی‏گردند و آن سیصد و سیزده نفر متفرق بکل اقالیم دنیا می‏شوند – مصنف گوید ابوالفضل گلپایگانی قسم حضرت امام محمد باقر را دروغ کرده است چون در فرائد نوشته در مقبره شیخ طبرسی این عده جمع شدند و به خون خودشان شهادت دادند پس این قسم را که ابوالفضل نوشته باید رفتن سیصد و سیزده نفر را که در زیر عبارت همین قسم است که به نجف می‏روند و از آنجا به عالم متفرق می‏شوند هم اعتراف کند و حال آنکه می‏گوید در مقبره شیخ طبرسی به خونشان شهادت دادند لازم می‏آید قسم آن حضرت دروغ باشد.