جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دزدیهای بهائیان

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

دیگر از کارهای اینها این بود که چند سال پیش به هر نیرنگی بود یک جهود هبائی را به نام عزیز نویدی در دادگاه ارتش آوردند آنگاه برای زمین‏های قلعه مرغی که در دست هواپیمائی بود دادمند تراشیدند و نیرنگها بکار بردند تا بیست میلیون از کیسه‏ی ارتش بیرون کشیدند و به دست چند تن بهائی دادند که برای شوقی بفرستد.

از اینگونه کارها بسیار کرده‏اند که برای نمونه یکی دو تا از آن را برای شما گفتم. یک کار زشت دیگر اینها این است که در گوشه و کنار کشور با آنها که دارائی دارند به بهانه‏هائی دوست می‏شوند و چون او بمیرد با نیرنگها و زد و بندها و ترساندن‏ها هر چه دارد از چنگ کسانش در می‏آورند و به شوقی می‏رسانند. از اینها بپرسید مردی که این کشور را ندیده و دلبستگی به آن ندارد و به مردمش ناسزا می‏گوید این همه زمین و خانه از کجا آورده؟! بسیاری از کسان و فرزندان آنهائی که هر چه داشتند از دستشان گرفتند و برای شوقی فرستادند اکنون نیازمندند و در رنج زندگی به سر می‏برند. پدرم که سال پیش درگذشت مرا از مرگش آگاه نکردند و تا من آگاه شدم خانه را تهی کردند و بی‏آنکه به من سخنی بگویند هر چه بود به جای دیگر بردند، پدرم چندین خانه داشت و چون بررسی کردیم برگهائی درآوردند که در سال 1311 این خانه‏ها را به دیگران واگذاشته و آنچه‏

از آن من بود، به شوقی بخشیده.

خوب باریک بین شوید و بیندیشید چون در تهران که پایتخت کشور است با مانند من آدمی که همه می‏شناسندم اینگونه نیرنگ بازی کنند و آنچه از آن منست به دستم ندهند در گوشه و کنار کشور با مردم بی پناه و بیچاره و بی‏زبان چه خواهند کرد!!