جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خاطره ای از فرهاد میرزا

زمان مطالعه: 2 دقیقه

چنانچه در سنه 1300 موقعی که به فتوای آقا سید صادق سنکلجی در تهران به دستیاری و حکم ناصرالدین شاه بابی گیری شد و شرح آن کتابی است که در تواریخ و در میان خود بهائی‏ها منتشر است از جمله گرفتاران آقا میرزا ابوالفضل گلپایگانی و ملا رضای محمد آبادی بود در موقع استنطاق نایب السلطنه فرهاد میرزا

عموی ناصرالدین شاه نیز حضور داشته سؤال کرده بود که شما بها را چه می‏دانید میرزا ابوالفضل می‏گوید که ما را بها را رجعت حسینی می‏دانیم ملا رضا می‏گوید ما بها را ذات غیب منبع لا یدرک می‏دانیم میرزا ابوالفضل می‏گوید نه حضرت والا این شخص صوفی مشرب است غلو کرده و هر ملت را صوفئی هست ما ذات غیب نمی‏دانیم.

باز ملا رضا می‏گوید حضرت والا به خدا قسم وقتی که پای سماور می‏نشینم همه‏مان را اعتقاد همین است و به ذات غیب شدن بها اشعار و تصانیفی داریم که با الحان خوش می‏خوانیم.

(بعدا اشاره خواهد شد) ولی حالا که موقع پای قاپوق است مرا صوفی مشرب می‏گویند بلی بنده اعتقاد دارم که بها خدای امکان است.

فرهاد میرزا می‏گوید این شخصی که شما او را خدا می‏دانید من در شمیران زمانی با او شرب مدام کرده و هم مشرب بودم از کجا خدا شد میرزا ابوالفضل نقل می‏کند که من متحیر بودم که چه جواب بدهم ملا رضا به سر زانو نشسته گفت حضرت والا در شرع اسلام قول فاسق و فاجر مسموع نیست حضرت والا چون به فسق خود اقرار نمودند لهذا این شهادت در حق بهاء ثابت نمی‏شود)

همین ملا رضا است که به نوشته آقای آیتی در صفحه 59 کشف الحیل دختر خود را تصرف نمود مثل این قضیه در مراغه نیز واقع شده آقا میر هاشم نام که از متقدمین این‏ها است و الان حفید او در اسلامیت با بنده هم عنان و همین کتاب به خط او نوشته می‏شود موجود است که آمدند به خواستگاری دخترش گفت انسان

درختی که کاشته باید اول خود میوه او را خورده بعد به دیگری بدهد و اگر چه عامل نشده ولی این حرف قول آیتی را تأیید می‏دهد که درست است.

باری قطع نظر از اعمال و اخلاق افراد بهائیان که خیی نادر است که یکی صحیح الاخلاق باشد اگر اعمال شنیعه‏ی شایعه زعمای بهائیت را شرح دهم که عباس افندی در بغداد چها کرده و دیگران چه نامی در عالم برای خود از بیشرفی و بد اخلاقی گذاشته‏اند و گذاشته‏اند لابد بر این است بهائی‏ها عصبانی خواهند شد که چرا مرئیات و مسموعات خود را که از معتبرین شنیده و دیده می‏نویسی لهذا شرح این گفتار و این سوز جگر این زمان بگذار تا وقت دگر هر که طلب شرح این مطلب باشد رجوع به تألیفات حضرت آیتی نماید