جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خاتمیت پیامبر در کلام امامان

زمان مطالعه: 5 دقیقه

علی علیه السلام، کسی است که از خردسالی نزد پیامبر بوده و در خانه ی آن حضرت بزرگ شده است و حتی هنگام نزول نخستین وحی در غار حرا، حضور داشته و افتخار بزرگ «نخستین مرد مسلمان» را از آن خویش ساخته است. او در سن ده سالگی به پیامبر ایمان آورده و در سن سیزده سالگی، در نخستین دعوت آشکار پیامبر، در جمع بزرگان بنی هاشم، رسما به عنوان «جانشین پیامبر» معرفی شده است. بعدها هم در مناسبت های مختلف و مهم، رسول اکرم او را وصی و وزیر و خیلفه ی خویش نامیده است و آیات بسیاری هم در بیان شأن و منزلت والای آن حضرت و نیز تصریح به امامت و وصایت آن عزیز نازل شده است. اینک می خواهیم موضوع مهم «خاتمیت بر محور رسول اکرم» را به بیان چنین کسی بیاوریم.

نکته ی دیگر آن که: مرحوم سید رضی، یکی از دانشمندان نامور شیعه در هزار سال پیش، توفیق آن را یافته است تا گزیده و گلچینی از سخنرانی ها و بیانات کوتاه و نامه ها و گفتارهای کوتاه و حکیمانه ی حضرت علی علیه السلام را در مجموعه ی گرانقدری به نام «نهج البلاغه» گرد آورد. نهج البلاغه یعنی «راه روشن سخنوری» این کتاب که شهرت جهانی دارد، مقبول شیعه و سنی است. حتی افراد غیر مسلمان، از خواندن این کتاب لذت می برند. این کتاب به زبان های مختلفی ترجمه شده است و شاید در جهان اسلام و بلکه در جهان دانش و خرد، خریداران بسیاری دارد. با عرض پوزش از این مقدمه ی نسبتا بلند، دو سخن سدید و گهر سان از این کتاب عزیز در بیان «خاتمیت بر محور رسول اکرم» تقدیم خوانندگان گرامی می کنم:

1- پیشوای پرهیزگاران و امیرمؤمنان، در بخشی از یک خطبه که در آن از عظمت خداوند و جاودانگی قرآن و خاتمیت رسول اکرم و موعظه ی مردم، سخن گفته است، می فرماید:

أرسله علی حین فترة من الرسل و تنازع من الألسن. فقفی به الرسل و ختم به الوحی.

خداوند رسول گرامی اسلام را در روزگاری به پیامبر برانگیخت که دوران درازی بود پیامبری نیامده بود و نزاع و مشاجره بر زبان ها جاری بود. (یعنی مردم با یک دیگر در عقاید و اندیشه ها اختلاف داشتند و این اختلاف ها در سخنان آنان جلوه کرده و آشکار شده بود.)

خداوند محمد مصطفی را در پی و پس همه ی پیامبران فرستاد و وحی را به وسیله ی او به پایان برد.

2- آن حضرت هنگام غسل دادن پیامبر و آماده کردن رسول اکرم برای سفر آخرت، به عنوان آخرین سخنان با عزیزترین کس خویش، چنین عرض می کند:

بأبی أنت و أمی لقد انقطع بموتک ما لم ینقطع بموت غیرک من النبوة و الإنباء و أخبار السماء

پدر و مادرم فدای تو باد! همانا با مرگ تو چیز قطع شد که با مرگ هیچ کس دیگر قطع نشده است و آن چیز همان پیامبری و خبر دادن و خبرهای آسمانی است.

به این ترتیب و با این بیان روشن، با مرگ پیامبر آوردن هر گونه خبر آسمانی به عنوان «وحی الاهی» برای همیشه نفی شده است.

در این بخش به بررسی خاتمیت بر محور رسول گرامی اسلام به بیان دیگر امامان معصوم علیهم السلام می پردازیم. پیش از پرداختن به این مبحث مهم، یادآور می شویم که بیانات جناب نوزده ساله را که از خاتمیت، پایان یافتن حقائق عالم را پنداشته اند، در مبحث «خاتمیت بر محور قرآن» بررسی خواهیم کرد و سخنان ایشان را به نقد و نظر خواهیم نشست.

نخستین روایت را از صادق آل محمد حضرت امام جعفر علیه السلام می آوریم. شخصی به نام ایوب پسر حر نقل می کند که:

سمعت أبا عبدالله علیه السلام یقول: إن الله عز ذکره ختم بنبیکم النبیین فلا نبی بعده أبدا. کافی1: 169.

از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود: همانا خداوند که یادش عزیز است، به وسیله ی پیامبر شما سلسله ی پیامبران را به پایان برد؛ از همین رو به هیچ روی پس از او پیامبری نخواهد آمد.

– روایت بعدی را به نقل از حضرت ثامن الحجج امام علی بن موسی الرضا علیه السلام می آوریم:

فضل بن شاذان، از دانشمندان نامی شیعه، نقل می کند که مأمون، خلیفه ی عباسی، از امام هشتم، حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام درخواست کرد تا عقیده ی خالص اسلام را به صورت ایجاز و اختصار، برایش بنویسد. یعنی از بیان امور حاشیه ای در عقیده ی اسلامی بپرهیزد و آن چه را که از مبانی اصلی و اساسی عقیده ی اسلامی است، بیان فرماید. آن حضرت هم در بیان خواسته ی مأمون، چنین نوشت:

أن محض الإسلام شهادة أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له إلها واحدا أحدا صمدا قیوما سمیعا بصیرا قدیرا قدیما باقیا.

عالما لا یجهل قادرا لا یعجز غنیا لا یحتاج عدلا لا یجور و أنه خالق کل شی‏ء و لیس کمثله شی‏ء لا شبه له و لا ضد له.

و لا کفو له و أنه المقصود بالعبادة و الدعاء و الرغبة و الرهبة.

و أن محمدا ص عبده و رسوله و أمینه و صفیه و صفوته من خلقه و سید المرسلین و خاتم النبیین و أفضل العالمین لا.

نبی بعده و لا تبدیل لملته و لا تغییر لشریعته. عیون اخبار الرضا علیه السلام 2: 121؛ بحارالانوار 10: 352 و 65: 261.

محض اسلام، شهادت دادن به این است که:

معبودی به جز «الله» نیست. یگانه است و شریک و همتایی ندارد، یکتا و یکی و بی نیاز و برپادارنده و شنوا و بینا و بسی تواناست. از آغاز آفرینش و پیش از آفرینش بوده و جاودانه، خواهد بود. دانایی است که نادانی در او راه ندارد، توانایی است که ناتوان نمی شود، بی نیازی است که هرگز نیازمند نمی شود، دادگری است که هیچ گاه ستم نمی کند، و نیز شهادت می دهم که خداوند آفریننده ی همه ی چیزهاست و هیچ چیزی همانند او نیست. شبیه و مانند و ضد و همسر ندارد. آن کس که در هنگام بندگی و دعا و رغبت و ترس، قصد می شود، فقط هموست.

در پی بیان توحید و یکتاپرستی و لوازم آن، که اصل و اساس اسلام است، امام رضا علیه السلام اصل مهم دیگر را بیان می فرماید:

و شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله، بنده و فرستاده و امین و برگزیده و پاک شده ی از آفریده های خداوند و سید فرستادگان و خاتم پیامبران و برترین عالمیان است. هیچ پیامبری پس از او نخواهد بود و هیچ دگرگونی در ملت و دین او پدید نمی آید و هیچ تغییری در شریعتش حاصل نمی شود.

– و سومین روایت را از جناب عبدالعظیم حسنی – همان بزرگواری که مقبره اش در شهر ری است – نقل می کنیم:

عبدالعظیم حسنی نقل می کند که من به حضور سید و آقایم حضرت علی بن محمد، امام هادی علیه السلام رسیدم. آن حضرت وقتی مرا دید فرمود: خوش آمدی ای ابا القاسم! تو به راستی دوستدار مایی. من به ایشان عرض کردم: ای پسر پیامبر خدا من می خواهم دینم را بر شما عرضه کنم. اگر آن چه را که می گویم موجب خشنودی و رضایت شماست، بر آن عقیده پایدار می مانم تا خدای خویش را ملاقات کنم (یعنی تا هنگام مرگ بر آن عقیده می مانم(.

امام علیه السلام فرمود: عقیده ات را بیان کن. من پس از شهادت به یگانگی و بی همتایی خداوند یکتا، گفتم:

و إن محمدا عبده و رسوله خاتم النبیین فلا نبی بعده إلی‏ یوم القیامة.

و نیز معتقدم که همانا محمد بنده و فرستاده ی خداوند و خاتم پیامبران است. پس به هیچ روی پس از او تا روز قیامت پیامبری نخواهد آمد.

این بیانات آن چنان روشن و گویاست که نیاز به هیچ توضیح و تفسیری ندارد.