شهروندان غیر بابی حق داشتن هیچ عبادتگاه، زیارتگاه و بقعه مخصوص به خود را ندارند و باید تمام این بقعه ها و عبادتگاهها توسط ظهور بعد تخریب شود!!
ص 135 کتاب بیان فارسی
افتضاح آئین باب در اعطای حقوق شهروندی به حدی واضح و آشکار است که عبدالبهاء هم به آن اذعان نموده و زشتی آن را تایید کرده است!
به عبارت او توجه فرمائید:
کتاب مکاتیب – جلد 2 صفحه 266:
»در یوم ظهور حضرت اعلی (میرزا علی محمد) منطوق بیان (عبارت بود از) ضرب اعناق (گردن زدن غیر بابیها) حرق کتب (سوزاندن کتابها) و اوراق و هدم بقاء و قتل عام الا من امن و صدق (غیر بابیان) بود«!!
نکته بسیار مهم:
دوستان بهائی نمی توانند بگویند ما ربطی به باب نداریم و دینی مستقل از او هستیم!
هر موقع خواستند چنین چیزی بفرمایند بخاطر آورند که از نظر آنها باب یک دین آسمانی بوده که جناب بهاءالله هم حدود سی سال به آن ایمان داشته و کتاب ایقان را در اثبات آن نوشته و به آن عمل می نموده است. تصور کنید اگر چنانچه فقط یک روز این آئین حاکمیت می یافت وضعیت دنیا چه می شد:
همه غیر بابی ها قتل عام می شدند و همه کتاب ها سوزانده می شد و همه عبادتگاه ها تخریب می گردید و… و خلاصه امروز در روی زمین کسی جز بابی وجود نداشت!
ضمنا برای بهائیان، باب آنقدر مهم است که آرزوی آنان زیارت قبر اوست!
به یاد بیاورند برای چه به زیارت قبر او در اسرائیل می روند و قبر او زیارتگاه درجه یک آنان است؟!
و نیز در وجود ارتباط تنگاتنگ آئین باب و بهائیت همین بس که حج بهائیان بدون زیارت خانه او در شیراز و قبر او در اسرائیل که به شکل زیبائی آن را درست کرده و کلی به آن می بالند، ناقص است…