کعبهی این طایفه مقبرهی شیخ عادی است و روز حجشان دهم ایلول رومی است (سپتامبر مسیحی) و آداب آن اجتماع همهی یزیدیان است در قریهی باعدری بر سر قبر شیخ و ادای مناسک مخصوصی که دارند و در این عمل تقلیدی که از اسلام دارند یک حمل تختی است که بر سر قبر شیخ میآورند با آداب و سر و صدا و زینتهای مخصوص و آن تقلیدی است از محمل شامی و مصری که در موقع حج به مکهی معظمه حمل میشود و تقلید دیگر ذبح گاوی است در پیشگاه قبر شیخ که پس از ذبح بلکه در حین ذبح هجوم میکنند برای ربودن گوشت آن اگر چه به قدر ذرهای باشد در این قربانی و سبقت گرفتن بر هم یک نوع تقلیدی است از شتر قربانی اسلام.
تذییل
تقلیدی که بهاء از یزیدیان کرده این است که قبر خود را قبلهی اهل بهاء قرار داده اما فرقش این است که شیخ یزیدیان فقط طواف را برای قبر خود روا داشته ولی نماز و سجده مخصوص اهل بهاء است که در هر جا باشند رو به عکا و قبر بهاء نماز میگذارند برای اینکه او خود تنصیص کرده اذا اردتم الصلوة توجهوا الی شطر الاقدس المقام و المقدس الخ و عبدالبهاء که مبین بیان او بود شطر اقدس و مقام مقدس را تفسیر کرد به قبر بهاء و اغنام را به توجه در نماز از راه دور یا نزدیک و سجدهی در برابر قبرش از نزدیک امر کرد و این موحدین خالص (!) هم قبول کرده اگر نمازی بخوانند قبلهشان همان اطاق سه ذرعی و باغچه ده متری است که یک آدم دروغگوی متقلب در آن مدفون است اما احکام حج را برای قبر خود منظور نداشت با این ملاحظه که عکا از ایران دور است و او تنها ایرانی را برای خدائی خود در نظر داشت و مردم عثمانی را از عرب و ترک قابل قبول این الوهیت نمیشمرد چون هر قدر کوشید حتی یک نفر پیدا نکرد که رشتهی عبودیت او را بر گردن نهد از این رو مناسک حج را برای یک خانه خرابهی محقری قرب ایران یعنی در بغداد قرار داد که ده یازده سال در آن سکونت کرده بود یک مناسک عجیب و غریب هم برای آن قرار داد اما بدبخت آنقدر پیشبینی نکرده بود که خانهی مردم را که چند سال به اجاره گرفته با این مناسک خانهی کعبه نمیشود و مسلمین مانند اغنام نیستند که هر جا پای او رسیده آن را ملک مطلق وی بشمارند بالجمله هنوز مرکب احکام حج او نخشکیده بود که صاحبان خانه به صدا در آمدند
و با پسرش عباس طرح دعوی ریختند و کار به عدلیه بغداد کشید و پولهای زیادی که به کیسهی اغنام گوساله حواله شده بود تماما هدر شد و کعبه نساخته خراب گشت زیرا اغتصاب میرزا ثابت و ملکیت صاحبان بیت محرز شد و چون خانه به تصرف مالک مسلمانش در آمد و کعبه اهل بهاء با مناسک آن هباء گشت ازلیهای ایران و اهل بیان شادی آغاز کردند برای اینکه آنها معتقد بودند که خانه باب در شیراز از استحقاق اشته که مطاف اهل بیان و بها باشد بالاخره بهائیها هم با اینکه نهایت دوئیت با اینها داشتند ناچار تسلیم شدند و اینک کعبه بابی در شیراز برجا و کعبهی بهائی در بغداد ابهاء منثباست و بهائی چون یزیدی به همان قبر رئیس قناعت کرده و با اینکه نماز بدان سو گذارد کفایت نمود تا خود فلک از نردچه آرد بیرون