جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حاج محمد کریم خان دائی مادر مظفر الدین شاه بود

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در اینجاست چند عامل دست بهم داد و مانع از حصول مقصود مخالفین و زمینه سازان شد که یکی از آنها وجود (خانم شکوه السلطنه) ملکه زمان مادر مظفر الدین شاه و خواهر زاده‏ی حاج محمد کریم خان بود – عامل دیگر وجود رجال متعصب شیخی بود که در دربار خدمت می‏کردند و کم و بیش در شاه مؤثر بودند! البته سابقه‏ی دوستی شاه و قرابت فیمابین نیز از عوامل موثر بود.

حاج محمدکریم خان در دربار و حرم خانه و نزد شاه رفته بی‏گناه بقلم رفت و شاید محبوب واقع شد ولی این محبوبیت بر بغضها و اختلافات بیشتر دامن زد.

تا آنجا که از راه مجادلات علمی و تشکیل جلسات مناظره و تألیف

کتب علیه او، پس از مدتی توقف در تهران او را خسته روانه کرمان کردند، بطوری که ایشان تا حدی مجبور به گوشه‏گیری و تفسیر گفته‏های گذشته خود گردید (مثل کتاب سی فصل و غیره) و در آن گفته‏ها و کتب آخر عمر هم آهنگی بیشتری بین عقائد او و نظریات مخالفین دیده می‏شود البته از حیث تأثیر زیاد مثمر واقع نگردید – مخالفان بر مخالفت خویش ماندند.

در دوران آخر عمر حاج محمد کریم خن صلاح خود را در آن زمان دید که بصرف امور اجتهادی و تألیف و تصنیف و موعظه و درس و اقامه عزاداری بگذراند، غالبا سالی چندین ماه از شهر خارج می‏شد و در قصبه‏ی (لنگر) کرمان اقامت می‏نمود و در امور سیاسی و محاکمات ابدا دخالت نمی‏کرد.

در این دوره تألیفات و تصنیفات بسیار کرد و حوزه‏ی درس مدرسه‏ی دابراهیمیه اهمیتی یافت و از کرمان نمایندگانی باکثر شهرهای ایران فرستاد آنان در نشر عقاید استادشان منتهای جد را مبذول داشتند، روی هم رفته در این دوره بواسطه این که رؤسای طرفین عاقل و بی‏غرض‏تر از ادوار بعد بودند کار اختلاف از حدود مباحثات علمی و مشاجرات قلمی بالاتر نرفت و اگر هم وقتی صحبتی بین عوام دو طرف می‏شد البته رؤسای طرفین نمی‏گذاردند کار بزد و خورد برسد، در این قسمت مساعی حاج آقا مجتهد که گذشته از همشهری گری با حاج محمد کریم خان دو سال هم بامر استاد خود در حوزه‏ی درس استاد حاج محمد کریم خان یعنی سید کاظم رشتی درس خوانده بود قابل توجه است که هیچگاه این دو نفر نسبت بهم از طریق

ادب خارج نشدند، پیروان یکدیگر را نیز به مراعات شئون و احترامات دیگری توصیه می‏کردند، رئیس دسته‏ی مخالفین خود شاگرد استاد شیخی بود، تا روز درگذشت نسبت بشیخ احمد احسائی و سید کاظم رشتی احترام قائل بود، با حاج محمد کریم خان هم که رقیبش بشمار می‏رفت مراوده و دوستی داشت، حتی یک دختر او نامزد پسر حاج محمد کریم خان بود که بعدا تند روی‏های عوام و مریدهای طرفین و تحریکات انگشت سیاست نگذاشت این وصلت انجام گردد!! در این دوره رقابت بین مریدهای طرفین فقط بر سر موضوع خیرات و مبرات بود که بجای خود ممدوح و باعث استفاده عموم بود.

ما می‏خواهیم این نتیجه را بگیرند که همه جا دست سیاست آتش افروزی می‏کنند و گرنه سران عاقل قوم در گذشته تا این اندازه با یکدیگر حسن تفاهم داشتند.

آن دوره که برای کرمان دوران خوشبختی بود بمرگ سه چهار نفر خاتمه پذیرفت.

وکیل الملک در گذشت. حاج سید جواد امام جمعه وفات یافت بعد حاج محمد کریم خان و در آخر حاج آقا احمد مجتهد نیز برفتگان ملحق گردیدند و نوبت ریاست به آقا زاده گان جوان رسید که مسلما در وجود هر یک از ایشان نظرات مریدان قدیم مؤثر بود یعنی آنان که در سابق مطیع صرف بودند در این موقع محلی برای اعمال نظریه‏ی خود پیدا کردند.