جنگهای شیخی و بالاسری و قتل یحیی خان کلانتر پسر میرزا قاسم خان دیوان بیگی که در سر موضوع نان در چهار سوق کرمان اتفاق افتاد و قیام تاریخی علی محمد شالباف معروف به علی محمدخان و سلطنت سه چهار ماهه او در کرمان که تاریخ مفصلی دارد پیش آمد.
وضع سیاسی چنین بود.
اما وضع روحانیت ظاهری آرام لیک باطنی مستعد بر انقلاب داشت. اوضاع روحانیت کرمان بدست آقا زادگان اداره میشد جز حوزهی حاج آقا احمد که او هم بواسطه پیری و ضعف اغلب کارها را بحاج شیخ ابوجعفر پسر خود واگذار کرده ولی مراقبت داشت که اطرافیان حاج ابوجعفر را و آقازادگان حاج محمد کریم خان و حاج سید جواد امام جمعه بهم نیدازند این میانجیگری بوفات حاج آقا احمد در اوائل سال 1295 هجری قمری خاتمه پذیرفت شاید چند ماهی نگذشت که جنگ میان خوانین ابراهیمی و مریدان حاج محمد رحیم خان (با حاج محمد خان اشتباه نشود) با مریدان حاج شیخ ابوجعفر در گرفت آنهم بر سر موضوعاتی از این قبیل:
1- زیادی ارتفاع منارهها و بادگیرههای مسجد حاج آقا علی (مسجد چهل ستون) که متعلق بشیخیه بود که اگر روی آنها میرفتند مشرف بر خانه حاج ابوجعفر میشد! این ارتفاع منارهها بهانه ظاهری بود اساس موضوع
اختلاف بر بنای بازار کاروانسرا و مسجد و آب انبار و وقف املاکین چند برای رئیس شیخیه بود که مورد غبطه قرار گرفته بود.
2- بعضی مغرضین بحاج محمد رحیم خان خبر دادند که حاج ابوجعفر برخلاف یکی از احکام حاج محمدخان حکمی صادر کرده و این موضوع دربر انگیختن عرق برادری تأثیر کرد و منجر بفسادهای بزرگ شد.
3- اینکه بچهها از روی پشت بام مسجد حاج آقا علی سنگ اندازی میکنند و سنگ بمنزل (احمدیها) اصابت میکند از این علل ظاهرا کوچک و مسخره زیاد بود! ولی در باطن امر دستی قویتر و عمیقتر که همیشه توفیق خود را در اختلاف میداند بآتش دامن میزد! چنانکه مثل همه قضایا و حوادث سیاسی و مذهبی این مملکت و شرق سررشته را حتی از دست خود عاملین خارج ساخت.
جنگ شیخی و بالاسری کرمان با این مقدمات و علل شروع شد! در حدود یکسال طول کشید از حمله بخانه حاج ابوجعفر و اهانت باو آغاز و کار بجایی رسید که کرمان یکسال روی آسایش ندید!!