جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

جریان بابیت و بهائیت چه نسبتی با شیخیه دارند؟

زمان مطالعه: 2 دقیقه

درباره بابیت و بهائیت عرض می کنم که بابیت در بستر شیخی گری ایجاد شد؛ یعنی همان مسئله رکن رابعی که شیخیه در پرده می گفتند و برای خودشان چنین مقام و موقعیتی قائل بودند، همان را به طور صریح و روشن یک جوان شیرازی به نام میرزا علی محمد باب (شیرازی) ادعا کرد که من همان رکن رابع هستم. کم کم به جای رکن رابع، از کلمه «باب » استفاده کردند و خود را واسطه بین مردم و امام زمان (عج) عنوان نمودند. در اسلام و خصوصا تشیع شدیدا مخالف است با این که کسی ادعا بکند که من نایب خاص حضرت مهدی (عج) هستم. «و من ادع المشاهدة فانه کذاب » اگر کسی ادعای مشاهده کند، او دروغگو است. در توقیح از ناحیه حضرت مهدی (عج) این عبارت مطرح گردیده است.

ولی با آن بستری که شیخیه فراهم کرده بودند، باعث شد که این شخص ادعای بابیت کند و به دنبال آن هم ادعای نبوت و آئین و شرع و کتاب و نسخ اسلام نمود و بعد از آن هم که میرزا حسین علی بهاء آمد و اصلا آیین بابیت را نسخ کرد و بحث اعتقاد به حضرت مهدی (عج) و آن که یک نفر باید واسطه و باب باشد را هم از بین بردند و آیین دیگری درست کردند که مبانی آن با مبانی اعتقادی اسلام بالکل تعارض دارد؛ یعنی خارج از اسلام است. کسی که قرآن و احادیث ائمه (ع) را نسخ شده بداند، این خارج از اسلام است. در حقیقت این بستری که شیخیه آرام آرام شروع کردند، میرزا علی محمد باب آمد و ادعای اولیه اش ادعای بابیت بود و واسطه خلایق و خود آن باب هم ادعای افزون تری کرد و به اصطلاح کتاب آسمانی و کتاب بیان آورد که ناسخ اسلام و قرآن است و بعد هم میرزا حسین علی بهاء آمد که ناسخ بابیه شد. در حقیقت به قول استاد ما که می فرمودند: «آتش به جان شمع فتد که این بلا نهاد» این عقیده انحرافی کوچکی که شیخیه ایجاد کردند، باعث شد که این انحراف در بین عده زیادی به وجود آید.