[1 ـ]بلی ما بین آنها و جناب باب، فرقی واضح است؛ چه آیات آنها عباراتی است با معنی و با قواعد عربیت مطابق، بلکه بسیاری از آن، دارای فصاحت و مشتمل بر نکات بدیع و شروط بلاغت است. متنبی بعد از آن که ادعای نبوت کرد و وارد لاذقیه شد، اسماعیل لاذقی در قصهی مفصلی که نقل نموده، می گوید: «از او سؤال کردم آیا بر تو وحی نازل می شود؟
گفت: بلی
گفتم: پارهی ای از آن برای من بخوان. فأتی بکلام ما مر بسمعی أحسن منه؛ یعنی آورد به کلامی که گوش من بهتر از آن نشنیده بود.
گفتم: چه قدر از این بر تو وحی شده؟
گفت: صد وچهارده عبره.
گفتم: عبره چه قدر (1) است؟
پس آورد به مقدار بزرگتر از آیهی ای از آیات کتاب خداوند…«.
و اگرترس این نبود که از تأدب در مناظره خارج باشد، می گفتم: اگر اسماعیل، آیات جناب علی قیل نبیل (2) را می شنید (3) آیا نمی گفت: فأتی بکلام ما مر بسمعی أسخف و أقبح منه.؛ البته می گفت.
[2 ـ] فرق دیگرآن که این آیات مجعولهی آنها که دارای معنی بود، به آن اکتفا نمی کردند و چیزی که خلاف اسباب عادیه شمرده می شد به آن ضمیمه می کردند واتباع خود را به فریب می دادند؛ مسیلمه، رآیة شادن و بیضهی قاروده؟!داشت. متنبی صدحه داشت، یعنی باران را از هر بقعهی زمین که می خواست منع می کرد، چنانچهی اسماعیل لاذقی در قصهی ای که بعض آن گذشت، مفصلا نقل کرده. گویا اتباع آنها ـ ولوهرقدر، عامی و ابله بودند می دانستند که این عبارات نه مثل قرآن است که از طاقت بشر خارج باشد. وبالطبع فرق بین کلام خالق و مخلوق را می گذاشتند؛ لهذا این مدعیان بیچاره، محتاج می شدند به افعال غریبه برای اقامهی حجت خود،
واز حظ جناب باب و بخت ایشان بود که اصحابی پیدا نمودند که فرق ما بین هذیان و قرآن نگذارند، والفاظ بی معنا[و] غلط را ـ که اقلب مخلوقین از آن استنکاف دارند ـ کلام خداوند عالم دانند. وحاجی گلپایگانی ـ که رب النوع این طایفه است ـ گاه اصل خرق عادت ومعجزه را انکار نماید؛ و گاه او را ممکن شمرده، لکن دلیل صدق دعوی نداند؛ و گاه هردومطلب را تسلیم نموده احتجاج وخواستن آن را از مدعی وحی جایز نشمارند، تا این که جناب باب و خلفاء ایشان در زحمت نیفتند واز تناقض و اختلاف دعاوی خود باکی نداشته باشند. (4) واعجب آنکه با این همه اصراربرانکار معجزات انبیاء، اصحاب او کتابت نمودن هزاربیت [را] ـ که امرعادی متعارف است ـ دلیل صحت دعوای او دانند؛ واین مقام جای تعجب است و من بعد اشارة تتمهی کلام خواهد آمد. إن شاء الله.
1) »چه مقدار«. نسخه بدل.
2) مراد علی محمد است و این عبارتی است که خود باب در کنایات خود از خود تعبیر می کند، چه نبیل به حساب ابجد مطابق است با محمد؛ منه.
3) در نسخه «بشنید» بود.
4) در نسخه «ندارد«، بدل «نداشته باشد» بود.