آن بود که در روز یکشنبه بیست و ششم شهر شوال المکرم در وقتی که سر کار اعلیحضرت پادشاهی به عزم شکار سوار شده بودند آن بدبختان متهورانه بی محابا بر سر اسب سواری پادشاهی تاخته چند طپانچه خالی کردند که از جمله یکی از آنها که ساچمه داشت چند دانه قدری بدن مبارک پادشاهی را هم خراشیده بود لکن چاکران از قبیل نتیجة الامراء العظام اسد الله خان امیر آخور و مقربی الخاقان مستوفی الممالک و نظام الملک کشیکچی باشی و سایر اعاظم و معارف و غیره دو نفر از آن اشقیاء لعین را دستگیر کرده و یکی هم در همان دعوا از ضرب تیغ و سنگ و چوب راه بئس الفرار پیش گرفت از آن دو نفر که زنده دستگیر شدند معلوم شد که اینها از تابعین باب بودهاند بعد از آن سر کار اعلیحضرت پادشاهی عزیمت شکار را موقوف داشتند و بر حسب اجازه علیه اولیای دولت قاهره و در مقام تجسس و تفحص برآمده به مقرب الخاقان آجودان باشی و حاجب الدوله و عالی جاهان کلانتر و کدخدایان شهر حکم شد که رؤسای این قوم را به دست آوردند تا اینکه در روز آخر ماه مقرب الخاقان حاجب الدوله و فراشان شاهی در کمال معقولیت استحضار از مجمع و مکمن آنها حاصل نمودند که همگی در خانهی حاجی سلیمان خان مردود هیئت اجتماعی دارند کدخدای محله را با جمعی اخیار کرده بر سر آن خانه رفتند حاجی سلیمان خان با دوازده نفر از آن اشرار در آنجا دستگیر شده مابقی از راهها و جاهای دیگر فرار کردند بعد از آن که این دوازده نفر گرفتار شدند اسامی سایر رفقاشان از آنها
معلوم شد و یوما فیوما مقرب الخاقان آجودان باشی و کلانتر با فراشان پادشاهی روزی سه چهار پنج نفر گرفته آوردند و هر کدام را که آوردند اولیای دولت علیه مخصوصا در مجمع عام آنها را حاضر ساخته از رفقای سابقشان هم حاضر ساختند و تقصیر ایشان را علی رؤس الاشهاد مدلل داشتند از جمله خدمت نمایانی که از مقرب الخاقان حاجب الدوله نسبت به دین و دولت ظاهر شد به دست آوردن ملا شیخ علی مزبور بود که همیشه مخفی بود و خود را به احدی نمینمود و حاجب الدوله فرستاد بعد از آنکه از شهر فرار کرده به یکی از دهات شمیران آمده بود با چند نفر از اصحابش که همراه بودند دستگیر کرده آوردند به خصوص جناب جلالت مآب صدر اعظم برای تحقیق و تفتیش مسئله او را احضار نمودند و اصحاب او را که سابقا و لاحقا دستگیر شده بودند حاضر ساختند و در همان مجلس علی رؤس الاشهاد معلوم نمودند که اصل محرک و بانی این عمل شنیع آن ملعون بوده است از جمله مفهوم شد
محمد صادق نامی که روز اول خود را به اسب سواری همایون پادشاهی رسانید و طپانچه انداخت و آن نوع جسارتها را ظاهر ساخت نوکر خود این ملعون بوده و اسباب و اسلحهی حرب را خود آن شقی به او داده بود از این طایفه ضاله شقی گرفتار شدند سی و دو نفر مابقی معلوم نشد اگر هم فی الواقع رفیقی داشتهاند از آنها بروز نیافت یحتمل بولایات بعیده فراری و متواری شده باشند از جمله یکی از آنها میرزا حسین علی نام نوری در زرکنده که جناب جلالت مآب وزیر مختار دولت بهیهی روسیه در آنجا بودند فرار کرده بود جناب معزی الیه به محض اینکه دانستند