جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تجلیل دوباره از صبحی

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

اما عبدالبها به فراست مطلب را دریافته و متوجه شک و تردید صبحی شده تصمیم می گیرد تا دیر نشده و صبحی از بهائیت برنگشته او را از عکا دور کند و به بهانه تبلیغ به نقطه ای دیگر بفرستد و به نوعی با تجلیل او را بنوازد که همه شک ها در او ذوب شود و خلاصه نمک گیر شود و در رو در بایستی قرار گیرد و به خاطر حفظ این تجلیل ها و موقعیت استثنائی که پیدا نموده دست از بهائیت نکشد… لذا او را فرا می خواند و به بهانه تبلیغ در نقاط دیگر لوح بسیار مهمی به افتخار او صادر می کند و با الفاظ سرشار از تجلیل بسیار، اهمیت او را نشان می دهد و خطاب به او می نویسد:

»هوالأبهی، جناب صبحی، چون روز روشن باش و مانند چمن از رشحات سحاب عنایت پر طراوت گرد.! در کمال شوق و شعف سفر نما و در نهایت سرور و طرب بر دریا مرور نما و پیام آسمانی برسان و زبان به تبلیغ بگشا و به نطق بلیغ بیان حجت و برهان کن… و علیک البهاء الأبهی. عبدالبهاء: عباس.»