جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تتبیه

زمان مطالعه: 2 دقیقه

پوشیده نماند که عباس افندی در مواقع بسیار اشاره به اهمیت ایام توقف ادرنه کرده می‏گوید مأمورین خارجه نزد بهاء آمد و شد می‏کردند و او را اهمیت می‏دادند و حتی یک وقتی شفاها چیزی از او شنیدم که همان را در تاریخ نگاشتم همان تاریخ که در تحت نظر خودش قرار گرفته و آن شرحی است که در صفحه 381 آن کتاب درج است راجع به نیابت قونسول فرانسه که در اوان تبعید بها از ادرنه به حضور آمده و تکلیف کرده که شما از تبعیت اسلام منصرف شوید تا شما را به اروپا بریم و بها استنکاف کرده. اکنون می‏گوئیم اگر این هم مانند سایر حرف‏ها جعل و تصنع نباشد دلیل است بر این که بعضی از مأمورین خارجه دانسته بودند که او خائن ایران و اسلام است و می‏خواستند او را آلت سیاست خود سازند و اگر او آلت سیاست بعضی نشده برای بعضی دیگر آلت شده و بالاخره پسرش عباس افندی با این که فکر باطن و سیاست خائنانه خود را علنی نکرده باز حب مفرطش به ریاست

سبب شده که در بعضی موارد پرده از کارش بر کنار رفته و شاید این معنی را در طی یک قطعه عکس دیگری که درج می‏شود بیابیم عجالتا همین قدر می‏گوئیم که ممانعت‏های شدیده که عباس افندی در الواح خود به اتباع کرده و تأکید می‏نماید که زنهار در سیاست دخالت نکنید خودش یک نوع سیاستی است که باید آن را همان سیاست ترکمانی و نعل واژگونه تعبیر کرد و مقصودش از این اذکار آن بود که وطنخواهان ایران را اغفال نماید که گویا او ابدا سیاستی در نظر ندارد و فقط روحانی است و بالاخره هر خیانتی متصدی می‏شود کسی ملتفت نباشد فضلا از این که پیروان خود را هم می‏شناخت که اگر اجازه تصرف در سیاست به ایشان بدهد چون مردمان نالایقی هستند او را مفتضح خواهند کرد ولی هر جا شخص لایقی را دیده دستورها داده و حقه‏ها زده و این است که هر یک از اتباعش که توانسته‏اند خود را در یک گوشه بگنجانند و آلت خیانتی شوند ولو به عنوان جاسوسی بوده فروگذار نکرده‏اند و خلاصه این که آنی فکرش از دخالت در سیاست فارغ نبود منتها این که نتوانست کار خود را به جائی برساند و الا از وضع تشکیلات ایشان که در جای دیگر اشاره خواهد شد هر کسی خواهد دریافت که او چه هوائی بر سر داشته و هنوز هم جانشین او به کلی مأیوس نشده آن فکر را تعقیب می‏نماید. ولی در آتیه به بیداری ملت ایران و نالایقی رئیس کنونی بهائیان امید است دست ناپاک ایشان از دامان ملک و ملت کوتاه شود و اگر ایشان محض اصلاح دنیا آمده‏اند ایران را برای دست آخر بگذارند یعنی اول سایر ممالک را اصلاح کنند و هر وقت ایرانی دید که بهائیت در یکی دو سه مملکت از ممالک دنیا رسمیت یافته و به اصلاحات موفق شد و پارلمان‏ها و دربارهای آن ممالک را احراز و اشغال کرد آن وقت ایرانی هم تأسی خواهد کرد عجالتا ایرانی این مصلح دنیا را لازم ندارد! اکنون این مقال را بدین دو بیت که ده سال قبل سروده و در کتاب تاریخشان گنجانیده‏ام و امروز نتیجه می‏دهد به پایان می‏رسانیم

(دو بیتی)

اهل ایران همه در خواب و قلیلی بیدار

باز شد دفتر نجوی به زبان اسرار

عنقریب است که صبح آید و خورشید دمد

راز و نجوای کسان شهره شود در بازار