جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تبعیض مضاعف نسبت به زنان!

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در قسمت یازدهم ملاحظه فرمودید در کتاب اقدس بین زنان و مردان تفاوت هائی در بهره مندی از حقوق مادی و معنوی لحاظ شده است. مثلا در لسان جناب میرزا، زنان شهروندانی هستند که نه تنها از بعضی امور مادی محروم هستند بلکه از بعضی امور معنوی نیز محروم می باشند. برای نمونه از تفاوت در ارث بین زن و مرد و اختلاف بین فرزندان ذکور و اناث در بهره وری از خانه مسکونی و البسه و لوازم شخصیه نام برده شد. در امور معنوی هم زنان از عبادت حج محروم هستند و همچنین برای همیشه زنان از عضویت در بیت العدل که مقام رهبری بهائیان است، ممنوع شده اند. این نگاه تبعیض آمیز به زن گوئی از یک نگاه استراتژیک در متون بهائی بر آمده است زیرا زنان به عنوان شهروند درجه دوم نگاه شده اند…

نکته جالب توجه دیگری که در همین راستا به آن برمی خوریم این است که نه تنها در این نگاه استراتژیک، زنان موجودات درجه دوم محسوب می شوند بلکه بین خودشان هم از تفاوت هائی برخوردارند و مثلا بین زن شهری و زن روستائی تفاوت است و این را می توان تبعیض مضاعف نسبت به زنان نامید.

توضیح اینکه در بهائیت مهریه زن روستائی کمتر از نصف مهریه زن شهری است!

اگر شگفت زده شده اید بهتر است به این عبارت کتاب اقدس نگاه کنید:

لایحقق الصهار الا بالامهار. قد قدر للمدن تسعه عشر مثقالا من الذهب الابریز و للقری من الفضه و من اراد الزیاده حرم علیه ان یتجاوز عن خمسه و تسعین مثقالا

یعنی ازدواج جز با مهریه محقق نمی شود. برای شهرها نوزده مثقال طلای خالص و برای دهات و روستاها همین مقدار نقره!

هرکس هم زیادتر بخواهد حرام است که نباید از نود و پنج مثقال تجاوز کند…

نتیجه اینکه زنان روستائی باید به نوزده یا نود و پنج مثقال نقره رضایت دهند و زنان شهری به همین مقدار طلا!

چون مطلب بسیار صریح و روشن در حکم آمده توضیح افزون تر لازم به نظر نمی رسد لیکن این سوالات باقی می ماند:

1- آیا تفاوتی بین روستاهای آفریقائی با روستاهای اروپائی نیست؟

یعنی هم زنان روستاهای آفریقائی باید نقره بگیرند و هم زنان روستاهای اروپائی؟!

2- اگر روستائیانی بودند که متمکن تر از شهری ها بودند تکلیف چیست؟ نقره مهریه شان باشد یا طلا؟!

3- چرا زنان روستائی باید فکر کنند ارزش آنها نقره است و ارزش همتایان شهریشان طلا و باید این سرشکستگی را تا پایان عمر تحمل کند؟!

4- اگر مرد روستائی بود و خواست زن شهری بگیرد باید طلا مهریه کند یا نقره و بالعکس؟! و این کار چه عواقبی بدنبال دارد؟

5- چرا خود خانواده ها اجازه ندارند بر اساس شرایط و امکانات و توانائی های خود مقدار مهریه را تعیین کنند؟!

6- چرا فرد متمکن نتواند بیش از نود و پنج مثقال طلا (کمتر از نه میلیون تومان) مهریه برای زنش بدهد و برای او این عمل حرام باشد؟!

7- روستائیان متمکن چرا محکومند به اینکه بیش از سه میلیون تومان برای زنانشان مهریه ندهند؟!

8- آیا دخالت در امور عرفی (مثل تعیین حداقل یا حد اکثر برای مهریه) به هم زدن آزادی های شخصی و اجتماعی نیست؟! آن هم در هزاره سوم و عصر توسعه حقوق مدنی و…؟!

9- سازمان های جهانی و حقوق بشر در مورد نظامی که به اسم دین بین زنان شهری و روستائی فرق می گذارد چه وظیفه ای دارند؟!