1- امام خمینی در سخنرانی مفصل خود بمناسبت فرارسیدن عاشورای حسینی در تاریخ 13 خرداد در 1342 در جمع کثیری از مردم عزادار در مدرسه فیضیه قم ایراد نمودند به شرح مصائبی که از ناحیه حکومت شاه بر مردم وارد شده پرداختند. در قسمتی از این بیانات تحت عنوان «شاه تحت تاثیر بهائیها» فرمودند:
»»… آقا یک حقایقی در کار است. من باز سرم دارد درد می گیرد یک حقایقی در کار است. شما آقایان در تقویم دو سال پیش از این یا سه سال پیش از این بهائیها مراجعه کنید. در آنجا می نویسد: تساوی حقوق زن و مرد؛ رای عبدالبها است؛ آقایان از او تبعیت می کنند. آقای شاه هم نفهمیده می رود بالای آنجا می گوید. تساوی حقوق زن و مرد. آقا! این را به تو تزریق کرده اند که بگویند بهائی هستی؛ که من بگویم کافر است؛ نکن اینطور؛ بدبخت! نکن اینطور. تعلیم اجباری عمومی نظامی کردن زن؛ رای عبدالبها است. آقا تقویمش موجود است؛ ببینید! شاه ندیده این را؟ اگر ندیده مواخذه کند از آنهائی که دیده اند و به این بیچاره تزریق کرده اند اینها را بگو…….. مملکت ما؛ دین ما؛ در معرض خطر است……..«»
صحیفه نور (جلد 1) صفحه 247
2- 11 اردیبهشت 1342 در گفتگو با علی نخعی:
»»….. مگر ما چه کرده بودیم که مستحق قلع و قمع علیل النفسهائی امثال ایشان باشیم؟
ما موقعی که یقین پیدا کردیم که محافل لامذهب بهائیهای یهودی الاصل ایران و امریکا اراده دارند درخواست تساوی حقوق زن و مرد را آلت تجاوز به حریم مذهب رسمی این مملکت قرار دهند و دین اسلام را که موجب بقای استقلال ظاهری این ملک و ملت است؛ تضعیف کنند؛ دوستانه نامه هائی برای این دولت نوشتیم که مواظب باشند……..«»