جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بیچاره شرق و بیچاره‏تر ایران

زمان مطالعه: 4 دقیقه

راستی این بدبختی و بیچارگی است برای شرق که هر روز یکی از گوشه‏ی سر در آورده خدا و پیغمبر و مرشد و قطب می‏شود و جمعی را گرد خود جمع کرده اولا آنها از کارهای مفید باز می‏دارد و روح لا قیدی و مهملی در کالبدشان می‏دمد گاهی به ترک دنیا و صحراگردی و گدائی دلالتشان می‏نماید گاهی به ترک وطن و ترک دوستی وطن دعوتشان می‏کند و ثانیا وقتی که دسته درست کرد اسباب نفاق و فساد داخله و استفاده‏ی خارجه را فراهم می‏سازد بلی در امریکا این گونه مذاهب خیلی زیاد پیدا می‏شود به قسمی که بهائیت در نزد آنها هیچ نیست ولی فرقی که دارد از آنها ضرر مادی و معنوی حاصل نشده و از این مذاهبی که در شرق پیدا می‏شود ضرر حاصل می‏گردد تا به درجه‏ای که مثلا ایرانی به این فقر باید پول خود را برای بهائی آمریکائی با آن غنا و ثروت بفرستد! سبحان الله محل تعجب است که اختراعات همه جا برای جلب پولهای خارجی است و کار ما بر عکس است جای عبرت است که هنوز در جرائد می‏خوانیم در فلان مملکت از ممالک اروپا مذهب به طوری محدود و مقید است که کسی حق ندارد مثلا مذهب کاتولیک را داشته باشد و برای این مقصد صدها اشخاص را حبس می‏نمایند اما همین که نوبت به ایران رسید گفته می‏شود چرا آزادی مذاهب نیست در حالتی که مذهب رسمی در ایران از همه جا آزادتر است و تنها مذاهب غیر رسمی است که لایق آزادی نبوده و نیست در تمام ممالک دنیا مستخدمین دولت کسانی هستند یا اقلا کسانی مقدمند که امتحان و وطن‏خواهی را داده باشند و پایه‏ی ملیت و رسمیت را مستحکم داشته باشند و یا در مذهب رسمی کشور باشند ولی نوبت به ما بیچارگان که رسید اگر بگوئیم نباید صاحبان مذاهب مضره خاصه مذهب غیر رسمی مانند بهائی و امثال آن مستخدم ادارات باشند و نباید این گونه مردمی که قطعا بیت المال ملت را صرف تبلیغات مضره خود می‏کنند در ادارات باشند و بالاخره بیت المال ملت باید صرف تعمیر ملت شود نه تخریب آن حالا ببینید که چه وسائطی برانگیخته می‏شود و چه دست‏هائی در کار دخالت می‏کند.

جواب سؤال مقدر

تقدیر سؤال این که شاید گفته شود از متن به حاشیه رفته و از عنوان رد مذهبی و مسلکی خارج شده حرفهای دیگر به میان می‏آید. جواب این که این رویه متناسب است با طریقه‏ی مذهبی ایشان چه اساسا امر بهائی از طریقه‏ی مذهبی بیرون رفته عناوین خدا و مذهب و اخلاق و عاطفه و ملیت و غیرها همه را بر طاق نسیان زده و قدم در راههای دیگری نهاده این است که در کشف دسائس و حیل آن نیز طبعا راههای دیگری پیموده می‏شود و چاره نیست جز آن که خائن و دزد اجتماعی را در همان راهی که قدم می‏زند بگیرم و به مردم بشناسانیم پس این قصوری نیست از ما با که عین مقصود است.

مثلا شعاع الله خان علائی و میرزا رحیم ارجمند و احمد خان یزدانی را ما خوب می‏شناسیم همان قسم که فرد فرد بهائیان ایران را می‏شناسیم فرقی که بین اینها و آن بیچارهای یزدی و سنگسری است این است که آنها بر اثر بی‏اطلاعی فریبی خورده و بهائیت را مذهب پنداشته‏اند و باطل را حق انگاشته‏اند این است که ما هم کار به اسامی ایشان نداریم و می‏دانیم چندان ضرری از ایشان متوجه ملت نمی‏شود یعنی ضررش همان ضرر مذهبی و دوئیت و نفاق است و هر وقت بفهمند حقیقتی با آن نیست بر می‏گردند ولی این گونه اشخاص را که می‏دانیم تمام مسائل را دانسته‏اند و بعد از تکمیل اطلاعات بیش از پیش به دامن بهائیت چسبیده ساخت و ساز این حقه‏بازی را عهده‏دار و حل و عقد این دروغ و خیانت را به دست گرفته عضو بلکه رئیس محافل روحانی (با شیطانی) می‏شوند و علی الدوام به تنظیم متحد المالهای جعلی پر از دروغ مشغولند برای تخدیش اذهان ساده‏لوحان ولایات و کار را به جائی رسانیده‏اند که اشخاصی که چیز فهمیده و می‏خواهند بار بهائیت را از دوش خود بیاندازند شبانه ایشان را می‏کشانند به محفل خود و آنها را تهدید می‏کنند البته نمی‏شود از معرفی ایشان صرف نظر کرد بلکه باید گفت ملت حق دارد که از رؤسای مافوقشان تقاضا کند که اینها با آن حقوقهای گزاف بلکه با هیچ مقدار از حقوق در ادارات نپذیرد مگر آن که بهائیت خود را انکار و به بطلان آن اقرار کنند. (1).

چنانکه جناب آقای آقا شیخ صالح مراغه‏ی بعد از هشت سال سیر در

وادی بهائیت و احراز مقامات مهمه که یک وقت مبلغ بود اواخر منشی محفل روحانی مراغه و پس از مطالعه‏ی کشف الخیل چون نظائر مندرجات آن را به چشم خود دیده بود کاملا بیدار شده حوزه‏ی مفسد تکارانه‏ی ایشان را به درود گفت و اسلامیت خود را اعلان داد و حتی (ایقاظ) ایشان نیز در بعضی از جرائد مرکز درج شد در حالتی که این شخص داخل شغل رسمی و ادارات دولتی هم نبود پس چه خواهد شد اگر بعضی دیگر هم از حال دوروئی بیرون آمده یک طرفی خود را ابراز دارند؟ و با اینکه هر بهائی که در اداره پست است به کرات خیانت قانونی او را یافته و اطلاع داریم که برای وارد کردن کتب بهائی و از میان بردن کتب ضد بهائی چه قاچاقهائی کرده‏اید معهذا از آن بابت سخنی. نگفته همین قدر منتظریم همان قسمی که وزیر محترم مالیه که خدایش پاینده دارد بدون ملاحظه چندین تن از آن عناصر… را از اداره‏ی ارزاق اخراج فرمود (ولو به هر عنوان بود) وزیر محترم پست و تلگراف هم که در واقع حافظ ناموس مملکتند دست بعضی از این نفوس را از اداره‏ی خود کوتاه کنند و یا سند کتبی از ایشان گرفته تبرئه ایشان را علنی فرمایند و ما شخصا برای نشر آن حاضریم چنانکه در نشر مراسلات دیگران یعنی آنها که در این دو ساله بیدار و بر روحیات بهائی آگاه شده‏اند مبادرت نموده و می‏نمائیم.

اینک یکی از آن اشخاص شیخ صالح مبلغ سابق و میرزا صالح خان عکاس امروز است که از مراغه چندین مراسله با چند قطعه عکس خویش فرستاده و در اینجا یکی از آنها برای نمونه درج می‏شود. و محض این که در تطابق با اصل آن نقطه‏ی اختلاف دیده نشود حتی تاریخ و امضا و القاب هم که پسندیده‏ی من نیست باز درج می‏کنم طابق النعل بالنعل.


1) از اینجا دو صفحه که متضمن اسامی اشخاص بود به سبب تغییرات این چند ساله حذف شد.