مقتضی است که شرحی از بشارات سابقه که ابدا به ظهور نرسیده معروض دارم که پایهی بشارات بها و عباس افندی را ملتفت کردید از جمله در کتاب دانیال و مکاشفات یوحنا بعضی از متشابهات وجود دارد و حضرات از آنها استفاده نموده اشارات و بشارات کتب سماوی مینامند هزار و دویست و شصت روز را که در کتاب دانیال فصل 12 آیهی 7 تا آخر نوشته شده به هزار و دویست و شصت سال هجری قمری تعبیر کرده و به طلوع سبد باب استدلال کردند همچنین هزار و دویست و نود را به بروز بها دلیل ساخته در حالتی که اظهارات بها در سنه 1270 بوده و در این خصوص نیز سندی از عبدالبها مخالف هم دیگر در دست است در لوح لسان حضور مینویسد (همچنین بشارات نبوت اول دانیال حسابش از بدایت بعثت حضرت رسول است که تقریبا به حساب هجرت هزار و دویست و هشتاد میشود و نبوت ثانی به حساب سنهی هجریست یعنی از بدایت هجرت پس هزار و سیصد و سی و پنج هنوز نیامده است)
و هکذا در جائی سنه هفتاد را میگوید چنانچه حاجی میرزا مجید مراغهای سؤال از مبدأ تاریخ بهائی نموده جوابی است که داده شده (از سنهی شصت و نه یعنی هفتاد اول سنهی
تاریخ بهائی باشد زیرا حضرت اعلی روحی فداه در سنهی 260 هجری ظهور فرمودند و بعد از نه سال اول ظهور اسم اعظم است) پس سنهی 1290 بشارات دانیال مصداق نیافت و هر که به ظهور بها استدلال نماید بیخود است علاوه (نبیل زرندی) در رباعیات خود ظهور بها را به هزار و دویست و هشتاد و دو میرساند چنانچه میگوید
پنجاه چه گشت عمر آن میر جناب
فرمود زوجه خویشتن کشف حجاب
افتاد شرر بجان جبت و طاغوت
خورشید بها عیان شد از خلف سحاب
پنجاه و سه چون گشت مبارک سالش
بر ساحت ارض قدس شد اجلالش
در غرفهی (1) بیست از ربیع الثانی
بیرون ز ادرنه شد شه اجلالش
از این رباعیات مستفاد میشود که در ادرنه در سنهی 1282 که بهاء پنجاه سال داشته کشف نقاب کرده
خود بها نیز در لوحی که خودش را بلبل مینامد و به بلبلان خطاب میکند معلوم است (ای بلبلان من خود نه از یثربم و نه از بطحا و نه از شام و لیکن گاهی به تفرج و سیر در بلاد سایرم گاهی در مصر و وقتی در بیت اللحمم و جلیل و گاهی در حجاز و گاهی در عراق و فارس و حال در ادرنه کشف نقاب نمودهام)
پس این هم که درست نیامد ماند بشارت 1335 روز که دانیال مینویسد (خوشا به حال کسی که نمرده به روز 1335 برسد) عبدالبها در این خصوص اسب دوانی کرده و
الواح نازل نموده و انتشار داده که در تاریخ مذکور فتوحات امری روحانی در عالم خواهد شد چنانچه در سنه 1329 بعضی بیانات راجع به این مطلب موجود و ایضا در لوح میرزا عبدالحسین کدخدا شیرازی توسط آقا میرزا بزرگ افنان مینویسد (ای بندهی الهی هزار و سیصد و سی و پنج سنهی مذکوره بداتیش از یوم هجرت حضرت رسول محمد المصطفی علیه الصلوة و السلام است که در آن تاریخ آثار علو و امتناع و سمو و اعتلا از برای کلمة الله در شرق و غرب حاصل گردد و علیک التحیة و الثناء ع ع) وقتی که سنهی مذکوره رسید از قضا سرکه انگبین صفرا فزود چیزی مشهود نشد سهل است خلق عالم چنان به قحط و ناخوشی مبتلا شدند که اسم امر بهائی برده نشد تا چه رسد به سمو اعتلا به غیر از سنهی مذکوره شخصی از بهائیهای کرد مقیم مصر سؤال نمود که اثرات این تاریخ که سالها بشارت داده میشد چه شد عبدالبهاء لوحی صادر نموده و مینویسد که این تاریخ شمسی است نه قمری چنانچه در شرح وفات عبدالبها شوقی افندی همان لوح را درج مینماید که عینا نوشته میشود (و اما ما سئلت من الایه الموجودة فی سفر دانیال طوبی من یری الف و ثلاثماة و خمسة و ثلاثین هذا سنة شمسیه است بقمریه لدن بذلک التاریخ ینقض قرن من طلوع شمس الحقیقة و تعالیم الله تمکن فی الارض حق التمکن و یملاء الاکوار مشارق الارض و مغاربها یومئذ یفرح المؤمنون) لابد در هزار و سیصد و سی و پنج شمسی که بیست و نه سال بعد از این خواهد شد نیز چیزی دیده
نمیشود آن وقت ولی امر دیگر که زعیم بهائیها خواهد شد مینویسد که به مقصود دانیال از هزار و سیصد و سی و پنج تاریخ بهائی است نه تاریخ اسلامی هکذا الی غیر النهایة که گوسفندان بها بدان خوشنود شده از گفتههای آنان گردن نه پیچند و زحمات وارده را تحمل کنند
تعجبم یک نفر اهل بصیرتی پیدا نشد که بگوید آقای عباس افندی گذشته از اینکه خبر دانیال 1260 را به سید باب تأویل کردی و نود را به بها آن هم که درست نیامد و این دیگری را که 30 است محول به تاریخ شمسی نمودی آیا اگر شمسی است پس همهی آن تاریخها باید شمسی باشد و اگر قمری است این نیز بایستی قمری محسوب شود هکذا اگر از بعثت است باید آنان نیز از بعثت محسوب گردد و اگر از هجرت است باز هجری باشد حالا اینجا 3 بوق چهار سره میتوانیم بگوئیم به قول ملا نصرالدین که هر دم به نوائی میاید و به صورت علیحده این حقه بازیها چیست خوب گفته حضرت آیتی (که بهائیها به قول بها گوسفندانند) لهذا در گوسفند نیز مشعری نیست که این نکات بر جسته را احساس نماید هر چه استادم گفت خطا و یا صحیح قبول دارند از جمله بشاراتی که در زمان قبل گفته شده یکی نیز مسافرت عبدالبها است به ایران که سر نگرفت و اجل فرصت نداده قول آقا دروغ شد چنانچه در بیاناتش مندرج است آقا میرزا عزیز الله خان ابن ورقا را عبدالبها در حیفا گفته که ما حتما به ایران خواهیم آمد وقتی ما وارد ایران خواهیم شد که ایران
در نهایت انقلاب باشد و در آن حال وارد خواهیم شد.
1) عدد غرفه 1280 است.