اشاره کردیم که یکی از عوامل تقویت و اتحاد نیروهای مذهبی مبارزه با بهائیت بود که از همان شهریور 1320 به این سو آغاز شد. این مبارزه؛ افزون بر آن که مذهبی ها را متشکل تر می کرد؛ روی ادبیات دینی این دوره نیز تأثیر زیادی داشت. شاید اولین اشاره ها در این باره؛ مطالبی است که در سال 1323 در مجله آیین اسلام انتشار یافته و برای مثال؛ از تعدادی بهائی یاد شده که در زاهدان کتاب های اسلامی را می سوزانند و به جای آن «کتب قصص خارجی و کتب ضاله» را در انظار منتشر می کنند. و باز در همین نشریه پس از نقل مقاله ای درباره نفوذ بهائیت در جهرم می نویسد: «بعد از شهریور 1320 طغیان بهائی ها در ایران بیشتر شده و در دوایر دولتی پست های حساسی را اشغال نموده و به تبلیغات خود ادامه می دهند.»
طرف خطاب شاکیانی که از شهرها مبادرت به فرستادن این قبیل نامه ها و تلگراف ها می کردند؛ مقامات دولتی؛ علمای تهران و شهرستانها و اندکی پس از استحکام مرجعیت آیت الله بروجردی؛ شخص ایشان بود. مرحوم حجت الاسلام فلسفی در خاطرات خود به تفصیل به شرح فعالیت بهائیان و مبارزه مذهبی ها با آنان پرداخته است. در واقع هراس مردم متدین از آن بود که بهائیان آزادانه وارد دستگاه اداری و آموزشی کشور شده و حتی به دربار نیز نزدیک شده اند. بهائیان در این دوره؛ راه موفقیت خود را نفوذ در دستگاه اداری کشور می دانستند و از هیچ کوششی در این مسیر فروگذار نبودند این موضوع مورد تائید اکثر مورخین معاصر میباشد و دقت در نقشه های تبلیغی بهائیت نیز موید همین موضوع است؛ البته آیت الله بروجردی آن را دریافته بود و با شدت به مقابله با این نقشه پلید می پرداخت. طبیعی بود که آنان با استفاده از موقعیت به دست آمده و نفوذ در ادارات مختلف؛ به ویژه آموزش و پرورش؛ بهتر می توانستند به کار تبلیغ بهائیت بپردازند. در شکایتی که در آن زمان از مردم نهاوند رسیده با اسم و مشخصات؛ نام بهائیانی که رئیس بانک ملی؛ متصدی انحصار تریاک؛ بازرس دخانیات و معلم بوده اند؛ درج شده است.
طی سال 1325 به بعد سیل شکایات از شهرهای مختلف درباره نفوذ بهائی ها به دست آیت الله بروجردی و مسئولان دولتی می رسید و ایشان در هر فرصت با دادن تذکراتی به دولتی ها؛ می کوشید تا از نفوذ آنان جلوگیری کند. یکبار آیت الله بروجردی در 28 شهریور 1328 ضمن نامه ای به آقای فلسفی نوشت که ()ایجاد نفوذ و تقویت این فرقه از روی عمد و قصد است نه خطا و سهو و تظاهراتی که نادرا (از سوی دولت) شود برعلیه آنان مشاهده می شود؛ فقط و فقط تظاهر و اغفال حقیقت است نه حقیقت((.