ولی من در آذربایجان سراغ ندارم یک نفر هم تصدیق کرده باشد و بلکه بالعکس اشخاصی که قبلا گرویده بودند در این اواخر به واسطهی بروز خیانات و جنایات عدیده و اساس نداشتن کلمات و الفاظ و مکاتیب آنها عقب کشیدهاند از جمله جناب آقا میرزا علی بنکدار روحی فداه بود که مدتی در تبریز سرجوقهی بهائیها بود در مکاتیب از عکا و حیفا به اسم ایشان وارد میشد اخیرا با دختران همان جلیل و خلیل خوئی که قبلا ذکر شده مزاوجت کرد و بهائیهای تبریز عموما او را ناقض خواندند و میرزا ابراهیم خان مرغی مزبور فوق و میرزا حیدر علی که هر یک ناشر نفخات الله نامیده میشوند تکفیرش کردند و بنده نیز شرحی از خود آقا میرزا علی شنیدهام در تاریخ خود خواهم نوشت بالآخره آمد در میان دو آب توبه کرد و در عقیده اسلامی وفات نمود و الان پسرانش هستند که به کلی در کنارند دیگر جناب آقا میرزا یوسف خان وحید شیرازی است که ملقب به لسان حضور است در وقتی از مبلغین مبرز بهائیها بود که او را وحید عصر مینامند و در تمام اطلاعات تاریخی و کتب سماوی و لسان اجنبی مقابل نداشت و مدتی در امریکا به تبلیغ اعزام شد بعدا که سرمایه اینها را سنجیده و عقب کشید الان در رضائیه به امور خویش مشغول است و اعتنائی
به عوالم بهائیت ندارد و حتی بهائیها کاملا به واسطهی انزوایش منزجرند هکذا آقا سید محسن میآندوآبی که اخیرا اعراض نمود و پسرانش نیز در کنارند همچنین نیز طایفهی شکوهی که فامیل جلیلی در بهائیت بودند کل اعراض کردهاند بغیر از یک نفر آن هم مذبذب بین ذالک است و از فامیلش کلمهی انقیاد نسبت به اسلام سفارش میرسد و تمام اشخاص که در اطراف اینها بودند کل منصرف گشته و ابدا توجهی به عالم بهائیت ندارند از جمله آقا میرزا عباس قلی بنایی بود که جوانی فاضل و هشیار بود مسافرتی نموده مدتی در سیستان و قزوین معلم بود اخیرا در طهران در مدرسه تربیت که از طرف بهائیها است ناظم شد و کاملا در چند سال به پایهی دسایس اینها پی برده بالاخره بدرود گفته به هندوستان رفت گویا کارش در عالم اسلامی خیلی بالا گرفته و مدرسهی باز کرده و نیز آقا میرزا غلامحسن روشنی که جوانی معقول و تحصیل کرده است به واسطهی بروز بد اخلاقی از بهائیها به کلی عقب کشیده و الآن موجود است و هکذا جناب آقا میرزا مرتضی ملا زاده تبریزی که از فضلای اینها محسوب میشد و اشعار عربی در تعریف اینها دارد و الواحات به افتخارش نازل کردهاند (مرحی مرحی بک یا ایها المبلغ الروحانی) در شأن ایشان است به کلی اعراض کرده ایضا یکی از معتبرترین که سابق در بهائیت آذربایجان اسمی شهیر داشت آقا سید عبدالله علم الهدی میانجی است که از چهار سال به این طرف به کلی از بهائیت اعراض و الان در میانج به قضاوت میرسد و ادنی توجهی نیز ندارد و الحق شخصی است فاضل و ادیب و در مراغه نیز کسانی هستند که اول مقبول بهائیت بودند ولی الان معرض و منکر در قلمند و به واسطهی وفات شخصی میرزا محمد نام ساعت ساز
بنایی که بهائیها در تقسیم مال او اقداماتی کردند و دو ظرف پول که از زمین درآمد دو سه نفری از دست زنش گرفته خوردند و شورشی بر پا شد انشاء الله اگر مقتضی باشد در این خصوص شرحی مبسوط نوشته خواهد شد اخیرا بهائیان بناب به استثنای چند نفر معدود کل اعراض کرده و الان چند نفری در تصوف مشی و سلوک دارند و فامیلی چند منقرض گردیده و برخی بدین اسلامی متدین شدهاند چنانچه فامیل حاجی میرزا مجید حکیم مراغه و بردارش حاجی میرزا وهاب و حاجی میرزا ودود و احفا حاجی میرزا محمد علی پسر حاجی نبی الان در اسلامیت مشی دارند و اگر بخواهم امثال اینها را که در این سنین معدوده واقع شده اسم برم تاریخی مفصل و سفری مطول خواهد شد مقصود اینست که روز به روز اسرار کثیفهی بهائی کشف میشود و… کارهایشان معلوم میگردد آنان که قبلا گرویدهاند آنها نیز سلب اعتماد میکنند تا چه رسد که اشخاص جدید بیاورند و مخصوصا خود شما عده معدودی بودید آقا میر هاشم آقا میر سیف الدین آقا میر جلال آقا میر بدر الدین وغیره هم کل اعراض کرده در عالم اسلامیت وفات کردند و فعلا از فامیلی به آن عظمت غیر از حضرت عالی کسی در بهائیت نمانده است حالا چون در ایران نفوذ ندارند به جهت اینکه خلق را مشغول نمایند قلم را عطف به غرب کرده و انتشارات بیاصل میدهند و چنانچه عرض شد فقط از لعاب دهن ایشان است که در عالم لفظ خلق میکنند به جهت خالی نبودن عریضه مقداری از کلمات بیاصل شوقی افندی که چند سال است اوراق صفحات را با آن پر میکنند درج مینمایم و این مکتوب از شوقی به گوسفندان در موقعی رسیده که بیت بغداد را اهل اسلام متصرف شدند
بهائیها نیز هر چه اقدامات کردند نتیجه نداد آن وقت با همان اسامی بیاصل تخویف و انذار میکنند اما تفصیل بیت بغداد به قرار ذیل است