جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

این را باید جدا ذکر کرد

زمان مطالعه: 2 دقیقه

بهاء در لوح بشارات و اشراقاتش می‏گوید (قد رفع الله حکم الحد فی اللباس و اللحی) یعنی خدا در این ظهور! حکم حد را از لباس و ریش برداشته که هر کس هر لباس خواهد بپوشد و ریشش را به هر گونه خواهد بگذارد یا بسترد. اولا از همه اهل دنیا می‏پرسم در کدام کتاب و شرع و آیه و حدیث برای لباس مردم حدی معین شده بود که آقای بهاءالله آن حد را مرتفع کند؟ ثانیا آن حدی که او مرتفع کرد چه اثری بخشد و چه تفاوتی در ریش و لباس مردم حاصل شد؟ از بس ذکر ریش و لباس اهل بهاء و کتاب و سنت ایشان مهوع است اختصار اولی.

باری سخن بر سر متشابهات بود، بهاء می‏گوید (اوراق اخبار طیار

در دین بهائی نور نیست حقیقت نیست عشق و جذبه نیست اعضای محفل روحانی تهران شب همه شب باده گساری می‏کنند و لب بر لب گلرخان اجنبی می‏گذارند و اگر یک بهائی بدبخت از گرسنگی بمیرد اعتناء ندارند و با اینکه می‏دانند ایراد تمام مردم بر اعمال و افعال ایشان بسیار است قدرت اینکه ترک اعمال ناشایست خویش نمایند ندارند زیرا روح قدسی در دین بهائی نیست همه حریص بر جان و پول‏اند و اندک قدرتی بر تحصیل حال انقطاع ندارند همه بی دین در باطن ولی برای مقاصدی از دنیا به نام بهائیت دور هم جمع شده‏اند و همگی به لحن دلپذیر آقای رستگار (1) مناجات می‏خوانند.

خوب دقت کنید در این دنیای حاضر حرف حساب شما چیست اگر تعالیم بهائی را بزرگ می‏دانید اینها از پیش گفته‏ی کارل مارکس آلمانی است که بسیار زیباتر از شما گفته‏اند و عقلا هم پذیرفته‏اند و (شربوا بها من قبل ان یخلق الکرم) اگر نازتان به اخلاق و صفات است خدا گواه است که در میان شما نیست اگر اعتبارتان به علم و معرفت است به جان خودم که از جواب یک سؤال عاقلانه عاجزید و دیگران جز شوخی و شخص شما جز تغیر جوابی ندارید. حق در عالم ساری و جاری است اگر دیده‏ی شما روشن باشد و مثل خدنگ سوار باد پران است ولی ادراکات شما که بیست هزار بهائی (از زن و مرد و بچه و راست و دروغ که خودتان احصائیه برداشته‏اید و پنج کرور می‏دانید بر خرهای لنگ است

از گربه همین گوش و دمی هست تو را

باقی همه عنکبوت را می‏ماند

می‏دانم خیلی تند و تلخ خواهید شد و خیال خواهید کرد من در خرابی امر الله می‏کوشم نه نه من ساکتم و ابدا در اینجاها حرف نمی‏زنم ولی میل کردم به شما که از طالبین خدائید و مایل به کشف حقیقت چند کلمه بنویسم که با حرف حسابم بشنوید و یا حرف مقرون به حساب جواب دهید که من بفهمم که با این جمع قلیل چگونه شرق منور است غرب معطر است شمال معنبر است جنوب مشک ازفر است و ندای یا بهاء الابهی به اوج آسمان بلند است (2) این خبرها در کجا است که ببینم و بدانم اگر اغفال نیست بگوئید بهائی در دنیا چه قدر است و در کجا است (3) و آیا همه‏ی اینها بیان خوانده و نقطة الکاف که تاریخ حقیقی

ظهور باب است دیده‏اند یا نه!


1) میرزا نصرالله طالقانی در اداره‏ی خالصجاب و مالیه تهران.

2) اینها کلمات عباس افندی است که برای اغفال مردم در هر لوح تکرار کرده.

3) 16 میلیون است ولی در جابلسای جدید است!.