بمناسبت ذکری که راجع بتخطئه شیخ احسائی برعایت سید یحیی دارابی نبوده است برای روشن شدن چگونگی این نسبت مواردی که نقطهی اولی دو شرح دعای غیبت در این مورد اختلاف عقیده شیخ احسائی و سید جعفر کشفی بیان کرده است عینا در این جا نقل میشود.
در باب دوم کتاب پس از ذکر اختلاف دانشمندان میگوید: ولقد طالعت سنا برق جعفر العلوی و شاهدت بواطن آیاتها و انه ما عرف الا نفسه و ما وصف آلاشئون عبودیة و کل ما قال فی حق آل الله سلام الله علیهم فی تفسیر الدعاء المشرقه عن ناحیة المقدسه لم یک فیهم و لا یلیق عندالله بشأنهم لانه ماقرء الا حروف عبودیته و ما وصف آل الله الا بما تجلی آخر هم فی کنه ربوبیته و لا یعرف آل الله احد و لا یقدر بوصفهم عبد اذ ما سویهم من فاضل ذکر هم لیذکرون و یوجدون و انه سلام الله علیهم بعد ما بلغ الا الی معرفة نفسه قدر رق الارقاء من الاحباب و خرق الا حجاب من اولی الالباب و استعلی علی اهل الکتاب بفصل الخطاب فجزاه الله کما هو اهله و شاء لاهل الباب و لکن اطالب منه بما اطلع من آیات احمد الاحسائی قدس الله تربته کلمة العفو و الرحمة لعل الله یغفر لی و لها برحمته انه لا اله الا هو ذو فضل عظیم مطالعه کردم سنا برق جعفر علوی را و مشاهده نمودم نهانهای آیاتش را و او نشناخته جز نفس خود را و وصف ننموده جز شئون بندگیش را و هر
آنچه درباره آل الله سلام الله علیهم گفته است در تفسیر دعاء مشرق از ناحیه مقدسه در ایشان نباشد و نزد خدا سزاوار شأنشان نیست، زیرا که او نخوانده جز حروف بندگیش را و وصف نکرده آل الله را جز بانچه در آخر ایشان در کفهی ربوبیتش تجلی فرموده است در صورتی که آل الله را هیچکس نشناسد و بوصف ایشان هیچ بندهیی توانا نگردد زیرا ماسوای ایشان از زیادتی ذکر ایشان ذکر نمائید و یافت شوند و او بعد از آنکه نرسیده مگر بشناسائی نفس خود بحقیقت نازک بین شده است نازک بینیهای دوستان را و دریده است پردههای خردمندان را برتری جسته بر اهل کتاب بفصل الخطاب پس خدا پاداشش دهد چنانکه او شایسته آن است و خواسته است برای اهل بازگشت و لیکن از او میخواهم از آنچه آگاهی یافته از آیات احمد احسائی قدس الله تربته کلمه عفو و رحمت را شاید خداوند بیامرزد برای من و برای آن دو تن برحمتش زیرا او که نیست الهی جز او دارای فضل عظیم است.