جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

الواح و آثار بهاءالله

زمان مطالعه: 3 دقیقه

چون بر قدر و مقدار کلمات باب و ازل آگاهی یافتیم اکنون ببینیم بهاء که بیت العقیده این غزل و ضد العقیده‏ی آن ازل است چه نغمه سروده و چه هنری آشکار نموده؟ پس باید دانست که بهاء مادام که پسرانش عباس افندی و محمد علی افندی و ضیاءالله و بدالله بزرگ نشده و مطالعات جدیدی در جرائد و مجلات و کتب نکرده بودند کلماتش عینا مانند کلمات باب و ازل بلکه به مراتب ادنی و انزل بود و تنها افتخارش در فهم کلمات ایشان و بندگی آستان آنان بود و چنانکه در مواقع کثیره خود را قطره‏ی از بحر ذخار ازلیت شمرده و آن آثار را امروزه بهائیان مخفی می‏دارند سطری از نظم و نثر عجیب او را در جزء اول و دوم اشاره کردیم و بر مقدار فصاحتش آگاه شدید مثل آنکه – یک غزل بر سه بحر مختلف با تضمن هیچ معنی عرفانی و لطیفه‏ی ادبی و صنایع بدیعیه می‏سروده و هذا جگر بریانی را عربی پنداشته

در ضمن وجدیه‏اش ذکر می‏کرد یا مماز حتی بدین بی نمکی را ملح کلام می‏پنداشت و همه دانند که جگر بریانی بی نمک چه قدر مهون است و گاهی که شریعت می‏ساخت استعمال کارد و چنگال را جزو احکام کتاب و نهی از ورود حمام عجم را جزو حدود و جزای نقدی را در زنا قرار می‏داد و گاهی که قصیده‏ی عربی می‏سرود از این فارض استقبال کرده مطلع آن را بدین گونه طالع می‏ساخت و خود را نزد اهل علم و رسوا می‏کرد – قوله

اجذبتنی بوارق انوار طلعته بظهورها کل الشموس تخفت! و گاهی عرفان بافی کرده در لوح رجعتش می‏نوشت – هر روز که سر از بستر برداشتم بلای جدیدی استقبال نمود یک شب سرم در تنور خانه‏ی خولی بود و شب دیگر در دیر راهب نصرانی و روزی در مجلس یزید! – و بدین گونه ترهات ترانه‏ی مظلومیت می‏زد و روضه‏ی خوانی و تعزیه گردانی جدیدی هوس می‏نمود گاهی خدا می‏شد و گاهی خدائی خود را به مزاح تعبیر کرده از آن بر می‏گشت چنانکه در آخرین لوحی که در کتاب مبین طبع شده به خط احمد علی نیریزی موجود و مشهور است و آن این است هو الباقی کلام الله ولو انحصر بکلمة لا تعادلها کتب العالمین انک لا تحزن لما اختصرنا اللوح لان یری فیه کتاب عظیم هذا لوح امتزج بملح الله اذا ذقت قم و قل لک الحمد یا اله العالمین لو نمزح فی السجن لا تعجب لان الاحزان ما اخذتنا فی سبیل ربک و نحن فی سرور بدیع الخ یعنی کلام خدا اگر منحصر به یک کلمه باشد همه‏ی کتابهای عالم با آن مقابلی نمی‏کند یعنی کتب وزیر و علوم اولین و آخرین در مقابل کلمه‏ی بهاء قابل ذکر نیست سبحان الله چقدر انسان می‏تواند یاوه بگوید؟ در کتاب اقدسش هم می‏گوید دع العلوم لانها منعتک عن السلطان المعلوم – یعنی علم‏ها را رها کن که آنها تو را از سلطان معلوم (بها) منع می‏کند. با این بیان حضرات می‏گویند ما مخالفت علم نیستیم! بعد از آن در لوح مذکور می‏گوید و تو محزون نباش که ما لوح مختصر فرستادیم زیرا کتاب عظیمی در آن دیده می‏شود چنانکه مشهود است تا اینجا متضمن داعیه اصالت است که کلام خود را کلام خدا خوانده اما بلافاصله این ادعا را مشوب به مزاح نموده می‏گوید – این لوح با نمک خدائی مخلوط است اگر آن را چشیدی حمد کن خدا را اگر ما در زندان با تو مزاح می‏کنیم تعجب مکن زیرا حزن مار ا فرا نگرفته است (در حالتی که نه در زندان بوده نه راست گفته چه ایامی که به نام محبوس در یک عمارت دولتی ساکن بوده به قدری از حزن خود شکایت نموده که

از در مغالطه‏ی)

بلی احمد سهراب در حیفا گفت که در اواخر اهالی امریکا از بیانات سرکار آقا مسرور نمی‏شدند و اگر دو سه ماه دیگر آقا در آنجا مانده بودند خیلی بد می‏شد زیرا در اغلب مسائل جواب‏های واهی می‏دادند که اصلا مربوط به مطلب نبود ولی ما مغالطه کرده می‏گفتیم این نقص در ترجمه حاصل شده و چقدر خوب بود که خودشان انگلیسی نمی‏دانستند ولی اواخر امریکائی‏ها بو برده بودند که آقا خودشان اینقدر هم متبحر نیستند و مبلغین و مترجمین ایشان از خودشان پیغمبرترند. این بود که در آلمان صریحا میرزا علی اکبر رفسنجانی را بر عباس افندی ترجیح داده او را می‏خواستند برای تشریع و نشر بهائیت نگاهدارند و دامادهای عباس افندی را پورت دادند و او را طلبیده به ایران فرستاد و به مریدان خود نوشت که او دیوانه شده کسی را به او راه ندهید