روی زیاد عن بکر بن صالح عن محمد بن سنان عن معاویة بن وهب قال تمثل ابوعبدالله به بیت شعر لابن ابیعقبه
»تنحر بالزوراء من هم لدی الضحی»
»ثمانون الفا مثل ما ینحر البدن»
ثم قال دخلت الری قلت نعم قال دخلت السوق الدواب قلت نعم قال رایت الجبل الاسود عن یمین الطریق تلک الزوراء یقتل فیها ثمانون الفا من ولد فلان کلهم یصلح للخلافه قلت جعلت
فداک من یقتلهم قال اولاد العجم مصنف گوید (البدن) جمع بدنه شتر قوی هیکل است (نحر) تذکیه شتر است که از تذکیههای سایر حیوانات امتیاز دارد با خنجر یا نیزه به حلقوم شتر فرو میبرند نه اینکه مثل سایر حیوانات قطع او داج اربعه او را مینمایند باری هر چند در مرآت العقول مینویسد این روایت ضعیف است اما میرزا حسینعلی چون که استدلال به این روایت مینماید و جمیع فقرات او را از قبیل بازار مال فروشها و دیدن کوه سیاه در دست راست راه و صلاحیت هشتاد نفر را برای خلافت و عبارت تلک الزوراء و اینکه راوی میگوید که مردم میگویند زوراء بغداد است همه را مینویسد – اما در سه مقام دزدی کرده است یکی اینکه شعرا بیعقبه را که حضرت تمثل جسته ذکر نکرده است (دوم) اینکه (الفا) یعنی هشتاد هزار نفر از میان حدیث انداخته (سوم) اینکه فلان یعنی بنیالعباس را انداخته.