جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اختلافات دیگر، جنگ حیدری و نعمتی

زمان مطالعه: 2 دقیقه

باید دانست که قبل از عنوان جنگ مذهبی نیز در کرمان بعلل استعداد آشوب و فتنه وجود داشت. بدان سان که از دو سال قبل از این عنوان جوانان و پهلوانان محلات با کلاههای دو شاخ نمدی و نمدهایی که بشانه می‏انداختند در دامنه قلعه‏ی کوچک و صحرای زریسف صف بندی می‏کردند و بعنوان حیدری و نعمتی بافلاخن و چوب و قداره و ششپر با هم می‏جنگیدند هر دسته مدعی حیدری بودن می‏شد (این جنگ را از اول زمان صفویه مردمان ایران بارث برده بودند اما در آن اواخر بدون آنکه پی به مفهوم آن ببرند آن را مایه نزاع قرار داده بودند) و با دسته‏ای دیگر می‏جنگیدند. حتی در این صف آرایی خوانان و اعیان زادگان محل نیز شرکت می‏کردند و باهل محله خود کمک‏های لازم را مبذول می‏داشتند تا از ضعف مرتضی قلی خان وکیل الملک ثانی والی وقت این جنگ‏ها شدت غریبی پیدا کرد و مخصوصا در روز عید قربان بر سر شتر قربانی و در ایام و لیالی عاشورا در داخل شهر و مصلی شهر بر شدت و خونریزی آن افزوده می‏شد.

این جنگ حیدری و نعمتی با مساعی حاج محمد رحیم خان تخفیف بلکه موقتا موقوف شد باین معنی که مشار الیه در حین جوش و خروش جنگ

جویان سوار شد و با یک جلودار بمیان متخاصمین آمد و آنان را به نصایح موثر از جنگ با یکدیگر منصرف گردانید. متاسفانه این آرامش طولی نکشید. حملات عوام مریدان به بهانه‏هایی که قبلا ذکر شد جنگ شیخی و بالاسری را قائمقام جنگ حیدری و نعمتی کرد.

جریان امرا را بنقل از عین سندی که بقلم یکی از معاصرین مطلع که شخصا ناظر قضایا بوده اکتفا می‏کند:

میرزا مصطفی خان مستوفی که از مستوفیان معروف کرمان بود (پدر حسین محاسب الملک سعید) که نه شیخی و نه بالاسری بود بلکه درویش و از متصوفه معروف نعمت اللهی بشمار می‏رفت و نوشته او بی‏طرفانه بنظر می‏رسید در ذیل حوادث سال 1294 هجری در نسخه اصل منحصر بفرد خطی بخط او در دسترس ماست چنین می‏نویسد: (عین عبارات نامبرده نقل می‏گردد) عنوان جنگ شیخی بالاسری در کرمان شروع شد بعد از این جمله شرحی از حاج شیخ ابوجعفر و حاج محمد رحیم خان معرفی کرده و آنگاه می‏نگارد (مریدهای طرفین بملاحظات اغراض شخصی یا نافهمی یا حب و بغض بنای فساد و فتنه را گذاشته و عنوان مذهب را بمیان آورده بنای زد و خورد و نزاع را گذاشتند!! جمعی از شیخیه بخانه شیخ ابوجعفر ریخته در هتک احترام آن مرحوم کوشیدند. یک دفعه از راه مسجد که بمنزل مراجعت می‏کرد شبانه زحمت وارد آوردند و همچنین از حضرات متشرع که ببالاسری معروفند سر راه حاج محمد رحیم خان را که از مسجد می‏آمد گرفته بعضی از حرکات وحشیانه کردند در آن وقت اوضاع کرمان بی‏اندازه هرج و مرج بود و مرتضی قلی خان وکیل الملک هم

از جلوگیری عجز داشت و باطنا بی‏میل نبود که هر دو را از کرمان بیرون کند پس بنای شکایت را بدار الخلافه گذاشت و از دولت مأمور برای بردن این دو نفر بکرمان فرستاده شد شیخ ابوجعفر برفسنجان برای سرکشی املاک خود رفته بود از همان جا تحت الحفظ آقا را روانه دار الخلافه که تهران باشد کردند و از کرمان مرحوم حاج محمد رحیم خان را فرستادند…)