باید دانست که قبل از عنوان جنگ مذهبی نیز در کرمان بعلل استعداد آشوب و فتنه وجود داشت. بدان سان که از دو سال قبل از این عنوان جوانان و پهلوانان محلات با کلاههای دو شاخ نمدی و نمدهایی که بشانه میانداختند در دامنه قلعهی کوچک و صحرای زریسف صف بندی میکردند و بعنوان حیدری و نعمتی بافلاخن و چوب و قداره و ششپر با هم میجنگیدند هر دسته مدعی حیدری بودن میشد (این جنگ را از اول زمان صفویه مردمان ایران بارث برده بودند اما در آن اواخر بدون آنکه پی به مفهوم آن ببرند آن را مایه نزاع قرار داده بودند) و با دستهای دیگر میجنگیدند. حتی در این صف آرایی خوانان و اعیان زادگان محل نیز شرکت میکردند و باهل محله خود کمکهای لازم را مبذول میداشتند تا از ضعف مرتضی قلی خان وکیل الملک ثانی والی وقت این جنگها شدت غریبی پیدا کرد و مخصوصا در روز عید قربان بر سر شتر قربانی و در ایام و لیالی عاشورا در داخل شهر و مصلی شهر بر شدت و خونریزی آن افزوده میشد.
این جنگ حیدری و نعمتی با مساعی حاج محمد رحیم خان تخفیف بلکه موقتا موقوف شد باین معنی که مشار الیه در حین جوش و خروش جنگ
جویان سوار شد و با یک جلودار بمیان متخاصمین آمد و آنان را به نصایح موثر از جنگ با یکدیگر منصرف گردانید. متاسفانه این آرامش طولی نکشید. حملات عوام مریدان به بهانههایی که قبلا ذکر شد جنگ شیخی و بالاسری را قائمقام جنگ حیدری و نعمتی کرد.
جریان امرا را بنقل از عین سندی که بقلم یکی از معاصرین مطلع که شخصا ناظر قضایا بوده اکتفا میکند:
میرزا مصطفی خان مستوفی که از مستوفیان معروف کرمان بود (پدر حسین محاسب الملک سعید) که نه شیخی و نه بالاسری بود بلکه درویش و از متصوفه معروف نعمت اللهی بشمار میرفت و نوشته او بیطرفانه بنظر میرسید در ذیل حوادث سال 1294 هجری در نسخه اصل منحصر بفرد خطی بخط او در دسترس ماست چنین مینویسد: (عین عبارات نامبرده نقل میگردد) عنوان جنگ شیخی بالاسری در کرمان شروع شد بعد از این جمله شرحی از حاج شیخ ابوجعفر و حاج محمد رحیم خان معرفی کرده و آنگاه مینگارد (مریدهای طرفین بملاحظات اغراض شخصی یا نافهمی یا حب و بغض بنای فساد و فتنه را گذاشته و عنوان مذهب را بمیان آورده بنای زد و خورد و نزاع را گذاشتند!! جمعی از شیخیه بخانه شیخ ابوجعفر ریخته در هتک احترام آن مرحوم کوشیدند. یک دفعه از راه مسجد که بمنزل مراجعت میکرد شبانه زحمت وارد آوردند و همچنین از حضرات متشرع که ببالاسری معروفند سر راه حاج محمد رحیم خان را که از مسجد میآمد گرفته بعضی از حرکات وحشیانه کردند در آن وقت اوضاع کرمان بیاندازه هرج و مرج بود و مرتضی قلی خان وکیل الملک هم
از جلوگیری عجز داشت و باطنا بیمیل نبود که هر دو را از کرمان بیرون کند پس بنای شکایت را بدار الخلافه گذاشت و از دولت مأمور برای بردن این دو نفر بکرمان فرستاده شد شیخ ابوجعفر برفسنجان برای سرکشی املاک خود رفته بود از همان جا تحت الحفظ آقا را روانه دار الخلافه که تهران باشد کردند و از کرمان مرحوم حاج محمد رحیم خان را فرستادند…)