جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

احکام یزیدیها

زمان مطالعه: 2 دقیقه

پرهیز از ماکولات – روزه و قربانی و خیرات – اخلاقیات و نصایح و حلیت خمر سجود، رقص، حلول، تعبیر رؤیا

یزیدیان در پرهیز از پاره‏ی خوراک‏ها و ذبیحه تا حدی پیروی از یهود نموده و به دستور شیخ عادی از بعضی مأکولات ویژه در روزهای معینی دوری می‏گزینند: اما در روزه و قربانی و صدقات و خیریه اصولی از اسلام گرفته‏اند و به آن عمل می‏نمایند: در اخلاقیات و نصایح و حلال شمردن شراب از نصاری متابعت می‏کنند در رویه‏ی سجود از وثنیه (بت‏پرستان دوره‏ی جاهلیت) تقلید می‏کنند: در تعبیر رؤیا و رقص‏های مذهبی در ضمن عبادات از شامانیه پیروی کرده‏اند: طریقه حلول را در امر معاد از صائبیه فرا گرفته‏اند: یک عقیده‏ی محکمی هم دارند که گویا این یک از مبتکرات خودشان است و آن این است که هر شخص یزیدی یک برادر یا خواهری دارد از جنس فرشته و ملک که همواره در جهان ملکوت منتظر مقدم اوست تا به مجرد وصول به استقبال او بیاید و تمام کارهای او عهده‏دار شود و اصلاح کند و نگذارد کمتر زیانی به این آقا یا خانم برسد (به عقیده‏ی نگارنده در این عقیده یزیدی بر بهائی مزیت دارد زیرا پایه‏ی کار را به هر یک امید و طیدی گذاشته که اگر شما هم یقین می‏کردید که راست می‏گوید فوری یزیدی می‏شدید اما بهائی یعنی رئیس بهائی پایه‏ی کار را آن قدر سست گذاشته که اگر شما یقین کنید که امر بهائی حق است باز قیدی در قبول آن نخواهید داشت زیرا بهاء بهشت را منحصر به لقای خود کرده و جهنم را حصر در فراق خویش و این کلام با آن تعبیرات که باب در بیان بر حشر و نشر و صراط و میزان و جنت و نار بسته فقط این نتیجه را می‏دهد که هر کس مؤمن باشد جزایش جز این نیست که باب و بهاء از او راضی باشند و در جنت رضا و قرب و لقا بیارامد و العکس بالعکس و حاصل اینکه جز رضا و سخط باب و بهاء جهان دیگری نیست در این صورت کدام عاقل یا جاهلی است که خود را به زحمت اطاعت اوامر آقا بیندازد و جانبازی کند که آقا از او راضی باشد؟ هر چند بهاء بعد از این حرف پشیمان شد و سعی کرد هم خودش هم پسرش که این سخن را تعبیر

کنند ولی نگرفت مگر در معدودی ابله که اگر این تعبیرات هم نبود به یک مرحبا خود را هبا می‏کرد اما در مردمان چیز فهم تعبیرات ثانوی بی‏مغزتر از کلمات اولی جلوه کرد و گفتند در جنت لقا و رضای بهاء چه سودی است و در آتش سخط و غضب یا بی‏میلی آقا چه زیانی است؟ البته هیچ بناء بر این (ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ) بالجمله باید گفت شیخ یزیدی به مراتب عاقل‏تر از شیخ کبیر یعنی بهاء پیر بوده و بهاء غفلت نموده که در امر معاد از عادی تقلید نفرموده (!)